دنیا

به نام خدا

سلام

دنیا آنقدر وسیع است برای همه مخلوقات جایی است به جای آنکه جای کسی را بگیرید تلاش کنید جای واقعی خود را بیابید .

از : چارلی چاپلین

سرما ، برف ، تعطيلي ، گم شدن

به نام خدا

سلام

 

يكسالي هست كه مي آيد به مركز ما و آموزش مي بيند دراثر بيماري فنيل كتونوريا دچار كم توان ذهني شده دچار نقص پروتيني است و بيشتر غذاهاي گياهي و شير مخصوص اين بيماران را مصرف مي كندحدود17سال سن دارد . با پيگيريهاي كه از طريق افراد نيكوكار داشتيم تونستيم دراين چند ماه گذشته براش غذاهاي واداتي بدون پروتئين بخريم غذاهايي كه از آلمان وارد مي شود ماكاراني ، پودركتلت ، پودرتخم مرغ و پوره سيب زميني و آدر كيك و نان و بيسكويت همگي فاقد پروتئين وبه قيمت هاي گران . مثلا ماكارني حدود هفت هزارتومان يك بسته كوچك.يادم يك روز يك قوطي گوشت كه از كنسرو ماهي هم كمتر بود وفاقد پروتئين بود به قيمت يازده هزارتومان برايش خريديم . تا حالا نخورده بود . از بس كه خيلي از غذاها و خوراكي ها را نمي خورد هميشه حريص بود و خيلي مواقع گرسنه . برايش برنامه ريزي كرديم كه مادرش شيرش را به مركز بفرستد و توسط يكي از مددجويان هر روز سر ساعت برايش داخل فلاسك  شير درست مي كرد و به  او مي داد . غذايش را هم صبح به صبح مي آورد اتاق مددكاري و داخل يخچال مي گذارد و ظهر يكي ديگر از مددجويان ناهارش را به او مي دهد قبلا يواشكي ناهارش را صبج مي خورد وقتي فهميديم قرارشد بياورد اتاق ما و برنامه ريزي كرديم وعده شيرهايش را بيشتر كنيم تا گرسنه نماند و گاهي اوقات سيب و يا آب ميوه ويا بيسكويت مخصوص خودش را به او مي دهيم . ديروز رفتم فروشگاه مركز برايش آب نبات چوبي خريدم گفتم مثل بچه هاي ديگر زنگ تفريح همراه شيرش بخورد .

امروز به علت برف تعطيل شديم . بعد ا زظهر ا زمحل كا ر بهم زنگ زدم و گفتند كه گم شده است صبح آمده پاي سرويس و سرويس هم به علت تعطيلي نرفته او هم تا ساعتها گوشه خيابان بوده و بعدش هم معلوم نبود كجا رفته . البته ما از هفته قبل نامه به همه اوليا داده بوديم كه زماني كه مدارس ابتدايي و راهنمايي تعطيل شد مركز نيز تعطيل است كه ظاهرا مادر تلويزيون و اخبار را گوش نكرده بود وي را به ايستگاه سرويس فرستاده بود و خودش هم سركار رفته بود . به مادر توصيه فراوان كرده بوديم ولي انگاري مشكلات زندگي باعث شده بود كه كمتر به توصيه هاي ما توجه نكند . مرتب با مادر و محل كار در تماس بودم مادر آنقدرگريه كرده بود كه صدايش كاملا مشخص بود چه ساعتهايي سختي را پشت سرميگذارد . به مادر توصيه كرده بودم به 110 واحد گم شدگان اطلاع دهد و كلانتريها مشخصات اين مددجو را داشته باشند همچنين سفارش كردم حتما بسيج مسجد محله شان اطلاع دهد چراكه طي گشتهايي كه انجام مي دهند ممكن است پيدايش كنند . البته چون ممكن است آدرس را نتواند بگويد كارت شناسايي داخل كيفش بود ولي انگاري چهره عادي وي كمتر مشخص مي نمود كه وي كم توان ذهني است ، تا اينكه ساعت يازده و نيم شب پيدا شد ولي با اين سرماي شديد چه به سر اين پسر آمده بماند سرتا پا خيس و سرمازده . هفته آينده جلسه اي بايستي براي مادر بگذاريم و برايش برنامه ريزي كنيم كه مجددا اين مشكل پيش نيايد . مادران بسياري هستند كه سرپرست خانوار هستند و برنامه ريزي هاي خيلي خوبي دارند كه فرزندانشان دچار مشكل نشوند در مورد بچه هاي كم توان ذهني برنامه ريزي خانواده بايستي دقيق تر باشه بعضي از آنها مسير خانه تا سرويس را كه اكثرا كوتاه هم هستند به خوبي مي توانند بروند و بيايند ولي بعضي از آنها بايستي توسط خانواده تا ايستگاه سرويس آورده شوند و تحويل راننده داده شوند و مجددا در برگشت مددجو را از راننده تحويل بگيرند كه ما هميشه اين توصيه را به خانواده ها در شروع دوره آموزش داريم . اميدوارم هيچوقت اين موارد پيش نيايد.

 

شب یلدا

به نام خدا

 

سلام
انگاري همين ديروز بود آوردنش مركزنگهداري معلولين ذهني براي بستري . بي حركت بود. چند سالي كه در مركز نگهداري بود خيلي روش كارشد تا تونست راه بره . آره راه بره . باورش سخت بود ولي توانبخشي به موقع نتيجه داد . قلبش ناراحت بود نفس كه مي كشيد خس خس مي كرد لبهاش هميشه كبود بود . جثه ريزه اي داشت مثل يك دختر بچه چهار ساله وقتي از مرخصي برمي گشت بخصوص روزهاي سرد مثل ننه نقلي ها روسري پشمي سرش مي كرد كه خيلي بامزه مي شد . قلبش مادرزادي ناراحت بود يكبار هم عمل شده بود باباش مي گفت دفعه  اول جهيزه زنش را فروخته تا دخترك را عمل كنه . چند سالي به اين روال گذشت ولي انگاري دوباره همان دردها سراغش آمده بود بايستي عمل مي شد ولي پولي در بساط نداشت بالاخره پول عمل با نيت خير افراد نيكو كارجورشد . تو بيمارستان خيلي بهانه ميگرفت دوست نداشت بمونه . بالاخره مرخص شد مي خواست بيايد پيش دوستاش ولي سرما خورد اما مثل اينكه قضيه خيلي جدي بود آنقدر سرماي شب يلدا تو استخونش رفته بود كه تمام كرد .