کار کودک چیست؟
تعریف ارائه شده در کنوانسیونهای سازمان بینالمللی کار (ILO) برای کار کودک به این شرح است: «کاری که کودکان به علت سن پایینشان نباید انجام دهند یا حتی با وجود سن کافی، آن کار خطرناک بوده یا برای آنها مناسب نیست.» البته نباید همه کارهایی را که کودکان انجام میدهند، با هدف ریشهکن کردن این معضل، در دسته کار کودک قرار دهیم.
مشارکت کودکان و نوجوانان در فعالیتهایی که سلامت و پیشرفت آنها را در پی دارد و لطمهای به روند تحصیلی آنها وارد نمیکند، تاثیر مثبتی در روند رشد آنها دارد. به طور کلی بر اساس شرح کنوانسیون سازمان بینالمللی کار، کارهای مشخصی براساس سن کودک، نوع و زمان کار انجام شده و شرایط کاری، به عنوان « کار کودک» شناخته میشوند.
انواع بسیار زیادی از کار کودک در جهان وجود دارد؛ از کودکانی که در کشاورزی، معدن، تولید، خدمات خانگی، کارهای ساختمانی، زبالهگردی و گدایی در خیابانها به کار گماشته میشوند، تا دیگر انواع کار که در واقع کودک به دام آنها میافتد که از جمله آنها میتوان به سربازی اجباری در درگیریهای نظامی، کار اجباری یا بردگی در مقابل قرضی که والدین به بار آوردهاند، بهرهبرداری جنسی از کودکان برای درآمدزایی و فعالیتهای غیرقانونی از قبیل رد و بدل کردن مواد مخدر و گدایی سازماندهی شده اشاره کرد.
بسیاری از اینها به عنوان بدترین انواع کار کودک شناخته میشوند؛ کارهایی که مضر و از نظر اخلاقی شرمآور هستند و آزادی کودک را مورد خشونت قرار میدهند. اما در قسمت غیررسمی اقتصادی، کار کودک در حال شناخته شدن است. برای اغلب کارها، کودکان حقوقی دریافت نمیکنند بلکه تنها غذا و جایی برای خوابیدن برایشان فراهم میشود. کودکان در بخش غیر رسمی اقتصادی در صورت بیماری یا صدمه نیز حقوقی دریافت نمیکنند و حتی در مقابل بدرفتاری و خشونت کارفرما هیچ پناهگاهی ندارند.
دلایل و عواقب کار کودک
«تمام انواع کار کودک به خصوص بدترین اشکال آن باید ریشهکن شود. کار کودک نه تنها بنیان طبیعی و حقوقی انسانی را پایمال میکند بلکه تهدیدی جدی برای آینده اجتماعی و رشد و پیشرفت اقتصادی است. تجارت، رقابت و توانایی اقتصادی نباید بهانهای برای این خشونت باشند.» اعلانیه اشتغال و کار مناسب/هیئت رئیسه سازمان ملل. ژنو ۲۰۰۷
کار کودک مشکل پیچیدهای است و چه کودکان کار بکنند، چه نکنند عوامل فراوانی در آن دخیل است اما فقر مهمترین دلیل کار کودکان است. خانواده فقیری که اکثر درآمد خود را برای خرید غذا صرف میکند به درآمد کودک خود برای بقا نیاز اساسی دارد. البته فقر تنها دلیل کار کودکان نیست و نمیتواند توضیح کاملی برای بردگی و دیگر انواع اشتغال باشد. کشورهایی که میزان فقر آنها مساوی است میتوانند آمار کم یا زیادی از کار کودک داشته باشند. عوامل دیگر کار کودک شامل موارد زیر است:
•موانع تحصیل: تحصیل در بسیاری از کشورهای دنیا مجانی نیست. ضمن آنکه برای بسیاری از کودکان به ویژه کودکان ساکن روستاهای دوردست در دسترس نیست. در مناطقی هم که مدرسه وجود دارد، کیفیت آموزش پایین بوده و محتوای دروس نامربوط است. در شرایطی که تحصیل در دسترس نباشد یا والدین ارزشی برای درس خواندن قائل نباشند، کودکان به جای مدرسه به کار فرستاده میشوند.
•سنت و فرهنگ: با توجه به فرصتهای کمی که برای کودکانی برای تحصیلات بیشتر وجود دارد، والدین براساس اصول سنتی کار کودکان را مفیدتر میپندارند و معمولا از بچهها انتظار میرود جا پای والدین خود بگذارند و به کمک دیگر اعضای خانواده بشتابند.
•نیاز بازار: کودک کار پدیدهای اتفاقی نیست و بسیاری از کارفرمایان استخدام کودکان را به علت ارزانتر بودن نسبت به همتایان بزرگسال خود، ترجیح میدهند. همچنین اگر در آن کار افت و خیز فراوانی وجود داشته باشد کارفرما که کودکانی مطیع در اختیار دارد به راحتی از زیر بار مسئولیت در قبال آنها شانه خالی میکند. کودکان سربه راه نیز در جستجوی حقوق خود همچون حق حمایت و حق پناه نخواهند بود.
•اثرات شوک (اتفاقات ناگوار پیش بینی نشده) بر درآمد اهالی خانه: شوک بر درآمد شامل بلایای طبیعی، بحران کشاورزی یا اقتصادی، تاثیرات منفی HIV و ایدز و ... میشود. خانوادههایی که ابزاری برای کنار آمدن با شوک بردرآمد ندارند، ممکن است به عنوان راهحل به کار کودک متوسل شوند. به عنوان مثال، بسیاری از کودکان تحت تاثیر HIV قرار گرفتهاند. بسیاری از کودکان با HIV زندگی میکنند در حالی که تعداد بیشتری از آنها بر اثر همین بیماری یتیم و بیسرپناه شدهاند. اگر والدین به بیماری ایدز دچار و از کار افتاده شوند، کودک مجبور است ترک تحصیل کند تا به مراقبت از افراد خانواده بپردازد. پدیده سرپرست کودک با بیماری ایدز در هم آمیخته شده چرا که کودکان بیپناه شده مجبور به کار برای نگهداری از خواهران و برادران کوچکتر خود هستند.
•اجرای ناقص یا ضعیف قوانین و سیاستهای صیانت از کودکان: زمانی که قوانین و سیاستهای ملی به اندازه کافی در جهت صیانت از کودکان اجرا نمیشوند، پدیده کار کودک ایستادگی میکند.
کودکی دورهای حیاتی برای رشد ایمن و سالم انسان است. کودکان برحسب مسائلی از قبیل رشد و پرورش فیزیکی، شناختی (آموزشی/ذهنی) و اخلاقی باید بیشتر مورد توجه قرار بگیرند چرا که آنها هنوز در سنین رشد بوده و شخصیت و نیازهای خاصی دارند. این افراد بسیار بیشتر در معرض خطراتی همچون بیماری، جراحت و حتی مرگ قرار دارند؛ خطرات ماشینی، بیولوژیکی، فیزیکی، شیمیایی، ارگونومیک، بهداشتی و روانی اجتماعی که هم ردیف مشکلاتی همچون ساعتهای زیاد کار و شرایط بسیار بد زندگی قرار میگیرند.
تهدید مخاطراتی که برای کارگران بزرگسال وجود دارد برای کودکان چه بسا افزونتر است. به عنوان مثال فشار جسمی که به وسیله فعالیت بیش از حد وارد میشود مانع رشد استخوانها و مفاصل، صدمه به ستون فقرات و بروز دیگر ناتوانیهای مادام العمر میشود. کودکان کار اغلب از صدمات روحی ناشی از محیط زندگی که در آن تحقیر و معذب میشوند یا از تجربه خشونت و سوءاستفاده، رنج میبرند. در کنار همه اینها کار کودکان تاثیر بسیار مخربی بر آینده کودک دارد. محرومیت از تحصیلات با کیفیت، کار کودکان را همانند بزرگسالان از شانس کمی برای کسب شغل مناسب بهرهمند میکند. ضمن آنکه آنها را از توانایی حذف چرخه فقر و استثماردر زندگیشان محروم میکند.
خوآن سومایا، رئیس سازمان بینالمللی کار اظهار میکند: «شعار ما نه گفتن به کار کودک است. تا به حال ۲۱۵ میلیون کودک برای بقای خود تن به کار دادهاند. با آموزش و پرورش کامل و سالم، ایجاد فرصتهای مناسب برای جوانان، شغل مکفی برای والدین و ایجاد چتر اجتماعی مناسب برای تمامی اقشار جامعه، جهانی بدون کودک کار امکانپذیر است. بیایید شجاعت و ایمانمان را با همبستگی جمع کنیم تا حقوق کودکی را برای کودکان محقق کنیم. وظیفهای که برای همه ما مثمر ثمر خواهد بود.»
منبع: سازمان ملل
مترجم: محمد پیرهپور