چطور افراد منفی زندگی خود را تحت تاثیر قرار دهیم

 

 انسان خویشتن دار، گاهی اوقات خود را در شرایطی با افراد منفی و سخت می‌بیند که هیچ چاره‌ای جز برخورد و عکس‌العمل ندارد.

افرادی که گاهی اوقات ما را تا مرز جنون و خشم هدایت می‌کنند در زندگی ما کم نیستند. حتی ممکن است از اعضای خانواده ما چون پدر و مادر، خواهرو برادر، دوست وهمکار و یا رییس‌مان باشد.

به راستی آنان چگونه اشخاصی هستند؟ چگونه می توان با چنیت اشخاصی رفتار، مدارا و یا به عبارتی کنار آمد؟

با وجود اینکه ممکن است تمرین‌ و مطالعات زیادی برای رفتار با این افراد انجام داده باشید، ولی همچنان قادر به جلوگیری از ایجاد تنش در محیطی که آنان هستند، نباشید! چرا که ما انسان هستیم و دارای احساسات و عواطف.

هر چند که کنترل احساسات و عواطف می تواند به سلامت روح و جسم شما کمک کرده و از بوجود آمدن شرایط بد جلوگیری کند، با این وجود، نمی‌توان انکار کرد که در زندگی شرایطی پیش می‌آید که انسان کنترل خود را از دست می‌دهد.آنچه از این اتفاق باقی می‌ماند، تاسف ناخوشایند است.

شرایطی که انسان در رویارویی با افراد سخت و منفی با آن مواجه می‌شود، شرایط سختی است که گاه انسان کنترل خود را کاملا از دست می‌دهد. همین امر باعث دردسر‌‌های بیشماری برای او شده و خواهد شد.

حال چگونه می‌توان در چنین شرایطی کنترل خود را حفظ کرد؟ به عبارتی، چگونه می‌توان با افراد منفی و سخت در خانواده و یا جامعه رفتار و مدارا کرد؟

پیشنهاد‌های ارائه شده  را بخوانید؛

پیشنهاد اینکه قبل از هر چیز و در صورت امکان، افراد منفی را از زندگی خود حذف کنید!

افراد منفی باعث از دست رفتن انرژی شما هستند. این گونه افراد خواسته یا نا خواسته از نظر روحی به شما آسیب خواهند رساند. تماس خود را با آنها کم کنید.

شما این حق را دارید که دوستان و آشنایان خود را انتخاب کنید. این افراد باید کسانی باشند که شما آنان را دوست دارید. افراد خوش بین، مثبت، آرام و مشوق... همانطور که یک اندیشمند می‌گوید: به دنبال چیزی باشید که می‌خواهید در دنیا ببنید.

 پیشنهاد دوم؛ به آنچه که در درون شما می‌گذرد، توجه کنید

وقتی تمرین می‌کنید تا مراقب احساسات، اندیشه و شرایط  باشید. در واقع خود را از احساسا‌تان جدا می‌کنید. بیایید به جای اینکه به احساسات اجازه دهید که شما را کنترل کنند، شما آنها را به سمتی که می‌خواهید، هدایت کنید.
 برای این منظور یعنی وقتی درگیر احساسات و اندیشه های خود شدید، سریع  روی تنفس خود تمرکز کنید.

پیشنهاد عبرت‌انگیز؛ از آنچه پیش می‌آید، درس بگیرید

هر فرصتی که باعث کسب تجربه‌ برای شما می‌شود از آن استفاده کنید. بدون توجه به اینکه یک ماجرا و شرایط چقدر می‌تواند منفی باشد،حتما درس یا درس هایی در آن وجود دارد. آنها را پیدا کنید.

 پیشنهاد چهارم؛ لیستی از مهم ترین چیز‌ها از نظر خودتان تهیه کنید

بعد از لیست کردن مهم ترین چیزها در زندگی از خود بپرسید، نشان دادن عکس‌العمل به رفتار این شخص چه نقش مهمی در زندگی من خواهد داشت؟ ارزیابی عکس‌العمل و تاثیر آن بر روی زندگی‌تان، موجب می شود تا شما از انجام آن منصرف شوید.

پیشنهاد پنجم، از پرداختن به موضوع‌های ناراحت کننده و بحث برانگیز خوداری‌ کنید

از مشکلات و درگیرهای زندگی خود نزد افراد منفی صحبتی نکنید. این درست نیست که شما داستان زندگیتان را برای هر کسی که گوش می‌کند، تعریف می‌کنید.

 تعریف و توضیح مکرر مشکلات یا موقعیت‌های ناخوشایند زندگی شما را بیشتر درگیر آنها می‌سازد. تا جایی که امکان دارد، مشکلات و موقعیت‌ها سخت خود با صحبت کردن درباره آنها توسعه، بسط و تکرار نکنید.

مثلا هرچه بیشتر در مورد اینکه از یک نفر بیزار هستید، صحبت می‌کنید از آن شخص بیزارتر می شوید. چرا که با صحبت کردن در باره این شخص متوجه نکات نفرت انگیز دیگری می‌شوید که قبلا متوجه آن نبودید.

از صرف انرژی روی اینکار جلوگیری کنید. سعی کنید کمتر در باره آن تفکر و صحبت کنید یا اصلا نکنید. حتی نزد دیگران از مطرح کردن این موضوع خوداری کنید. مطمئن باشید به نفع شما است.

پیشنهاد ارزیابی؛ از خودتان بپرسید، آیا واقعا مهم است که حق با من باشد؟

گاهی اوقات ما از نقطه نظر و عقاید خود به شدت دفاع می‌کنیم. اگر زمانی خود را در حال بحث بر سر درستی و حقانیت حرف و یا نظر خود یافتید از خود بپرسید، آیا واقعا مهم است که حق با من باشد یا نه؟
اگر جواب مثبت بود. دوباره از خود بپرسید چه ضرورتی است که آن را اثبات کنم؟ چه بدست خواهم آورد؟

پیشنهاد جابجایی، گاهی خود را جای طرف مقابل بگذارید.

ممکن است این پیشنهاد تکراری و کلیشه ای باشد. اما فراموش نکنید که ما فقط از جانب خود یعنی از یک بعد به موضوع نگاه می‌کنیم. لحظه‌ای خود را جای طرف مقابل بگذارید. از خود بپرسید شاید یا ممکن است من هم  او را آزار داده باشم.

این کار باعث می‌شود تا شما نگاهی دوباره و تازه‌ای به موضوع بیاندازید و عاقلانه رفتار کنید. حتی ممکن است این نوع تفکر موجب دلسوزی شما برای آن شخص شده و خشم و نفرتتان از بین برود.

پیشنهاد هشتم؛ تا جایی که امکان دارد از بحث کردن پرهیز کنید.

گاهی انسان در شرایطی  قرار می‌گیرد که احساسات بر عقل و تفکر غالب می‌شود. در این زمان انسان چنان در درون خود غرق می‌شود که به خاطر رضایت نفس‌اش بر سر هر چیز کوچکی بحث و جنجال راه می‌اندازد.

او می‌خواهد به هر وسیله‌ای از خود دفاع  کند. در چنین شرایطی خوب می‌دانید که تعقل، خرد و قوه تشخیص  فرد از کار افتاده است.  بهتر است از بحث خوداری کنید. چرا که چنین بحث‌های فاقد ارزش مقام انسانی هستند. اگر لازم است که به  بحث بپردازید تا زمانی که خود و سایرین آرام شدید، صبر کنید.

پیشنهاد واکنشی؛ عکس‌العمل نشان ندهید

بیشتر وقتها که شخصی  یک پیام منفی یا نظر بد میدهد تلاش می‌کند که واکنش یا عکس‌المعل شما را تحریک کند. وقتی ما عکس العمل نشان می‌دهیم آنها را به خواسته شان رسانده‌ایم. پس این چرخه را متوقف کنید و خود را برای جواب دادن به زحمت نیندازید. همیشه این دو سوال را از خود بپرسید؛ بدترین نتیجه نشان ندادن عکس‌العمل چیست؟ بدترین نتیجه نشان دادن عکس‌العمل چیست؟

پرسیدن این سوال‌ها باعث باز شدن دید شما خواهد شد. شما نتیجه عکس‌العمل خود را پیش بینی کرده و متوجه خواهید شد با نشان دادن عکس‌العمل نتیجه خوبی بدست نخواهید آورد. تنها انرژی شما هدر رفته و درون شما آشفته‌تر خواهد شد.

پیشنهاد همیشگی،  صبوری کنید

گاهی انسان در شرایطی قرار می‌گیرد که احساس می‌کند با انجام کاری باید از خود دفاع کند. فکر می‌کنم تا اینجا یاد گرفته‌ باشیم که انجام کارها و حرکات احساسی، بدون تامل و سریع نتیجه خوشایند و دلخواه را به دنبال ندارد. شاید آتش بحث و جدال را شعله ورتر نیز بکند.

بهتر است، مدتی به خود وقت دهید تا آرام شوید. شما می‌توانید آن کار یا حرکت احساسی را انجام دهید اما با تفکر و اندیشه نه از سر خشم و احساسات...برای مثال، اگر قصد دارید هنگام خشم و هیجان، نامه تند وتوهین‌آمیزی به شخصی بنوسید، اشکالی ندارد، بنویسید. اما آنرا نفرستید. صبر کنید تا آرام شوید. بعد هم می‌توانید، اگر خواستید نامه را بفرستید یا تغییر دهید.

 پیشنهاد ضروری، نوشتن، نوشتن، بنویسید

کاغذ سفید بردارید و تمام افکار و خشم خود را بدون ملاحظه بنویسید. آنقدر به این کار ادامه دهید تا خالی شوید. بعد کاغذ را مچاله کنید، مقابل چشم‌های بسته خود نگه دارید. تمام انرژی منفی و خشم خود را درون کاغذ مچاله تجسم کنید. واقعا ببنید. بعد کاغذ را به قدرت درون سطل زباله بیندازید، حالا دیگر رها شده‌اید.

پیشنهاد آخر، مهربان باشید

این روش همیشه موثر واقع نمی‌شود اما بعضی اوقات باعث خلع سلاح کسانی می‌شود که می‌خواهند شما را آزار دهند. تعریف بجا و درست از افراد نگاه منفی آنها را نسبت به شما مثبت خواهد ساخت.

ابراز اینکه در رابطه با آنها چه چیز‌های یاد‌گرفته‌اید یا چقدر شما شاد‌تر و آرام تر شده‌اید، بسیار برای حفظ رابطه سالم مفید است.

البته ممکن است، برای اینکه چیزی برای تعریف کردن از افراد پیدا کنید خیلی زحمت بکشید. اما ارزشش را دارد. امتحان کنید.

http://hamshahrionline.ir/details/191667

 

فاصله تهران تا شهر دوستدار سالمند

فاصله تهران تا شهر دوستدار سالمند 
 
اتوبوس یک نیش ترمز می‌زند تا پیر زن نفس زنان خود را به در عقب برساند. نگاه مستأصلش را به دو پله بلند و دستگیره‌های بلند‌تر آن می‌اندازد ولی چاره‌ای نیست؛ یا باید بایستد تا اتوبوس بعدی با همین ویژگی‌ها بیاید یا به هر ضرب‌و زوری است سوار شود.
جوان که باشی این صحنه برایت بی‌معنی است. دلت شاید بسوزد، بلند شوی و زیر بازوی پیر زن را بگیری ولی درک این واقعیت سال‌ها زمان نیاز دارد. هنوز بسیاری از قسمت‌های شهر برای تردد عده‌ای از شهروندان به‌خصوص سالمندان و حضور آنها مناسب نیست.

جمعیت‌های متعددی از معلولان سالیان سال است که این مسئله را گوشزده کرده و می‌کنند. البته تلاش‌های آنها برای مدیران شهری تاحدی کارساز بوده و منجر به تغییر در برخی معابر شده است. معلولان تنها قشر آسیب‌پذیر در این شهر نیستند.
تا چشم بر هم بزنیم هرم سنی جمعیت به کهنسالی خواهد رسید و بر جمعیت نا‌توان شهر اضافه خواهد شد.

سازمان بهداشت جهانی سال 2012را به نام سالمندی و سلامت (AGING AND HEALTH)نامگذاری کرده است. شعار روز جهانی بهداشت در این سال زندگی سالم، طول عمر بیشتر درنظر گرفته شده است تا توجه برنامه‌ریزان و مسئولان کشورها به موضوع سالمندان بیشتر از همیشه جلب شود.

آمارهای سازمان بهداشت به خوبی نشان می‌دهد که دنیا در حال پیر شدن است؛ به‌طوری که نسبت افراد ۶٠ ساله و بالاتر، از ١١ درصد درسال ٢٠٠۶ به ٢٢ درصد در سال ٢٠۵٠ خواهد رسید. در آن زمان تعداد سالمندان بیشتر از کودکان زیر ١۴ سال خواهد شد. در این بین کشورهای در حال توسعه با سرعت بیشتری نسبت به کشورهای توسعه‌یافته پیر می‌شوند.

امسال برای ایرانی‌ها نیز سال ویژه‌ای است. براساس آمارهای سازمان ثبت احوال کشور هرم سنی جمعیت ایران وارد دوره میانسالی شده است. این دوره مقدمه‌ای برای ورود به دوره کهنسالی است که می‌بایست از پیش برای آن برنامه‌ریزی کرد. مرحله سالخوردگی از سال 1410به بعد بر ساختمان سنی جمعیت کشور غالب خواهد شد.

در این مرحله به‌تدریج و با سرعتی فزاینده تعداد و درصد سالمندان جمعیت کشور نسبت به سایر طبقات سنی بیشتر خواهد شد؛ به‌طوری که نزدیک به 26درصد از جمعیت کشور در گروه‌های سنی 55تا 74ساله قرار خواهند گرفت و بیش از پنج درصد جمعیت در سنین بالای 75سال خواهند بود. بنابراین ایجاد زیرساخت‌های اقتصادی، اجتماعی و به‌خصوص سلامت محور برای ورود به مرحله سالمندی ضروری است.

سیاست سازمان جهانی بهداشت برای جمعیت سالخورده، سالمندی فعال است. منظور از سالمندی فعال فرایندی است که در آن سطح سلامت، مشارکت و امنیت افراد سالمند برای رسیدن به کیفیت زندگی بالاتر، ارتقا یابد. به همین منظور، جهت استفاده بهینه جمعیت در حال پیر شدن از امکانات شهری، سازمان بهداشت جهانی راهنمای جهانی شهرهای دوستدار سالمند را منتشر کرده است. سی و پنچ شهر در 22کشور از تمامی قاره‌ها در این مطالعه شرکت داشته‌اند. در هفته‌ای که گذشت شورای شهر طرحی را به تصویب رساند که به موجب آن تهران به جمع این شهر‌ها بپیوندد.

بند‌ها و تبصره‌های این طرح چنان آرمانگرایانه‌است که به‌نظر می‌رسد اجرایی شدن آن علاوه بر زمان طولانی و صرف هزینه بالا به مدیریت واحد و آینده‌نگر نیاز دارد. تصور اینکه زمانی برسد که برای تأمین ایمنی و سهولت تردد سالمندان - و به زعم تصویب‌کنندگان این طرح جهاندیدگان- سطح معابر شهری صاف و هموار و غیرلغزنده شود،

روشنایی کافی در ساعات مختلف شبانه‌روز فراهم باشد، موانع ثابت و متحرک در مسیر تردد رفع شده، نرده در دو طرف پله‌ها نصب شود و امکان استفاده از آسانسور و پله‌برقی دوطرفه در دو جهت برای سالمندان در هر زمان از مراجعه فراهم باشد و همه تمهیداتی که حضور و بهره‌گیری سالمند از شهر و امکانات آن را با ایمنی بیشتر امکان‌پذیر کند بسیار دلپذیر است.حدود بیست سال مانده است تا بیشتر جمعیت کشور پیر شوند، باید بود و دید آیا تصویب این قانون، اجرایی شدن آن را نیز الزامی می‌کند.

زهرا رفیعی - http://www.hamshahrionline.ir/details/191425

 

بررسی مهم‌ترین دلایل طلاق در انجمن جامعه شناسان

ناهمسان همسری، یکی از مهم‌ترین دلایل بروز طلاق است 
 
جهش تند و تیز آمار طلاق سبب شده تا بسیاری از مسئولین به این رشد شتابنده توجه کنند.
منحنی طلاق در حالی مسیر رو به بالا را سیر می‌کند که در سال90 براساس آمارهای اعلام شده از سوی سازمان ثبت احوال 142هزار و 841 طلاق ثبت شده است. دکتر باقر ساروخانی معتقد است که « ناهمسان همسری» یکی از مهم‌ترین دلایل بروز طلاق است.

او در جلسه‌ای که درانجمن جامعه‌شناسی ایران با موضوع بررسی طلاق برگزار شده بود، گفت:گاهی ممکن است دو نفر همسان به تشکیل یک خانواده اقدام کنند بنابراین ما با پدیده همسان‌همسری روبه‌رو هستیم اما ما با تشکیل خانواده‌هایی از یک زوج ناهمسان روبه‌رو هستیم که مسلما ادامه زندگی برایشان ممکن نخواهد بود.

او با اشاره به اینکه بروز ناهمسانی پس از ازدواج هم رخ خواهد داد، افزود: گاهی خانواده درگیر اتفاق خاصی می‌شود مثلا یکی از زوجین معتاد می‌شود یا یکی از زوجین ادامه تحصیل می‌دهد بنابراین زوجی که در ابتدا همسان بوده تبدیل به یک زوج ناهمسان می‌شود و خانواده‌ای که در ابتدا ساختار متوازن داشته دچار برهم خوردن توازن می‌شود بنابراین باید به این نکته توجه کرد که حتی اگر زوج‌ها هنگام ازدواج همسان باشند باز هم ممکن است توازنشان را در طول زمان از دست بدهند.

ساروخانی معتقد است: گاهی افراد پس از طلاق با مشکلات زیادی روبه‌رو می‌شوند مثلا گاهی زن می‌بیند که بعد از طلاقش مادرش دچار سکته شده یا فرزندانش هر شب برای پدرشان بی‌تابی می‌کنند. اینجاست که واکسیناسیون تولید می‌شود و اسم طلاق که می‌آید افراد به این واکسیناسیون عکس‌العمل نشان می‌دهند که به صورت‌های مختلف تجلی پیدا می‌کند. مثلا برخی افراد پافشاری می‌کنند که در شرایط خیلی دشوار به زندگی ادامه بدهند مثلا در مواردی فرد به جای اینکه از همسرش جدا شود همسران دیگری را نیز برمی‌گزیند یعنی از راه‌های دیگری پیش می‌رود. او با بیان اینکه طلاق ضرورتا معیار منفی نیست، افزود:

آیا حذف مطلق طلاق در جامعه مفید است؟ این حذف مطلق از طریق قانون صورت بگیرد یا از طریق وجدان جمع انجام شود؟ در هر صورت اگر زمانی طلاق را به‌عنوان یک بیماری اجتماعی بدانیم ممکن است که زوج‌ها با ناامیدی شرایط دشوار را تحمل کنند و با این باور که در جامعه یا خانواده‌شان طلاق وجود ندارد چاره‌ای جز تحمل نداشته باشند؛ مجبورند.

در این شرایط از طرق مختلف در خروجی خانواده را بسته‌ایم اما آیا جامعه بی‌طلاق جامعه ایده‌آل است آیا جامعه کم طلاق جامعه قابل‌قبول است؟ در عهد قاجار میزان طلاق بسیار اندک بود اما می‌بینیم که شرایط برخی خانواده‌ها هم اصلا مساعد نبوده است.استاد جامعه شناسی دانشگاه تهران توضیح داد: درنظریه ما هر جامعه‌ای می‌تواند میزانی از طلاق را داشته باشد ولی به شرطی که میزان طلاق بسیار پایین باشد. این نشان می‌دهد که در خروجی خانواده برای زن و مرد باز بوده ولی استفاده نکرده‌اند.

ما بستن در خروجی در خانواده را متعادل تلقی نمی‌کنیم بلکه بر این باوریم که آدم‌ها (زوج‌ها) راهی برای خروج داشته باشند و آزادی انتخاب راه خروجی را داشته باشند ولی در عین حال در زندگی‌شان بمانند. این نوع ماندگاری زندگی نشان می‌دهد که به دلایلی هنوز نهاد خانواده برای دوطرف از اهمیت و ارزش برخوردار است. او در خاتمه با تأکید بر اینکه نهاد خانواده می‌بایست کانون گرمی باشد گفت: شرط عشق برابری است در استبداد عشق تولید نمی‌شود شرط عشق این است که هر فرد آزاد باشد که با کسی زندگی بکند یا خیر؟

http://www.hamshahrionline.ir/details/191432

جاي خالي كتابخانه در مراكز آموزشي و توانبخشي

 

در ساليان اخير با گسترش دانش كتابداري و اطلاع رساني و ايجاد شاخه هاي جديد در اين حوزه، بحث و بررسي در مورد ايجاد تسهيلات براي دسترسي مخاطبان ويژه به اطلاعات و ادبيات آغاز شده است. از آن جمله كتابداري توانبخشي با هدف فراهم ساختن زمينه استفاده و يكسان افراد معلول و غير معلول از منابع و مواد كتابخانه اي توليد و سازماندهي كتاب هاي مناسب براي نابينايان، ناشنوايان، معلولان ذهني و حركتي و... وارد ميدان شده است. بدين گونه انواع مختلف ادبيات با توجه به ويژگي فيزيكي و حتي اجتماعي مخاطبان خويش به اشكال گوناگون در دسترس آنان قرار مي گيرد.

 وجود كتابخانه در مراكز آموزشي و توانبخشي معلولين مي تواند از شاخه هاي مهم پيشرفت باشد. در واقع براي ايجاد عادت مطلوب كتاب خواني در بين توان خواهان، بيشتر مسئوليت بر عهده مسئولان آموزشي است. جاي بسي تأسف است كه هنوز بسياري از مراكز آموزشي و توانبخشي ما فاقد كتابخانه مناسب هستند. مشاركت اولياء توان خواهان در گسترش كتابخانه ها و تعداد كتابها مي تواند مؤثر باشد. برگزاري مراسمي از قبيل كتاب هفته و كتاب ماه به منظور آشنايي با كتابهاي تازه مي تواند باعث ترويج فرهنگ كتاب خواني شود. تشويق و معرفي افرادي كه كتابهاي بيشتري را جهت مطالعه دريافت كرده اند، حضور فعال مربيان مورد علاقه آنان در كتابخانه و معرفي كتاب به آنان مهم ترين عوامل ايجاد نگرش مثبت نسبت به كتاب و عادت كتاب خواني است. برقراري ارتباط مستمر ميان كتابخانه هاي مراكز هر منطقه نيزمي تواند بر غناي منابع كتابخانه ها بيافزايد.
   
 حضور فعال كتابداران آموزش ديده در كتابخانه و مشاركت دادن فعال توان خواهان در امور كتابخانه عامل تشويقي ديگري براي مراجعه به كتابخانه است. امروزه از كتاب خواني به عنوان يكي از موثرترين روش ها براي پيشگيري از اختلالات عاطفي، انحرافات اخلاقي و درمان ناسازگاري هاي رواني استفاده مي شود.
   
        
 كتابخانه هاي فراگير
   
 كتاب گويا و حتي متأخرتر از آن، <كتاب الكترونيكي> از ابزارهاي اطلاع رساني محسوب مي شوند. پيشينه جهاني كتاب گويا شايد به آخر قرن نوزده بر گردد؛ آن زمان كه توماس اديسون در سال 1879 پيشنهاد ضبط كتاب برروي صفحه گرامافون را براي نابينايان ارائه كرد. در سال1924 اولين كتاب گويا به صورت صفحه در اختيار نابينايان قرار گرفت و برتري لازم را براي خود كسب كرد، زيرا نابينايان بي سواد هم قادر به استفاده از آن بودند.
   
  نهضت كتاب رساني به نابينايان در اواخر قرن 19 و اوايل قرن 20 در كشورهاي پيشرفته به صورت پراكنده و داوطلبانه آغاز شد و به تدريج گسترش يافت. در ايران نيز اين حركت از چند دهه قبل و اكثر اوقات به شكل داوطلبانه انجام پذيرفته است.
   
 نگاه ويژه شوراي كتاب كودك به اين حركت پس از اولين گردهمايي دانشجويان نابينا در سال 1373 در دانشكده روان شناسي و علوم تربيتي دانشگاه تهران آغاز شد و سر انجام تكرار اين گونه جلسات، منجر به جوانه زدن گروه كتاب گويا در سال 1374 شد. كتاب گويا و به عبارتي خواندن با صداي بلند، به طور مشخص با نمايشنامه هاي راديويي داستان شب و نوار قصه هاي مو جود در بازار و... در سال هاي اخير ديگر يك ابزار اطلاعاتي خاص نابينايان محسوب نمي شود، بلكه به عنوان رسانه اي چند منظوره در خدمت اطلاع رساني و ترويج فرهنگ مطالعاتي براي عموم به ويژه نابينايان قرار دارد. 
        
  
  نویسنده : مينا آروانه
    
 روزنامه اطلاعات، شماره 23891 به تاريخ 3/2/86، صفحه 11 (با معلولان) 

 

شاغلین کسب‌وکار خانگی تحت‌پوشش سازمان تأمین‌اجتماعی قرار می‌گیرند

 

شاغلین کسب و کار خانگی اعم از مستقل، پشتیبان و افراد تحت‌پوشش مشمول مقررات بیمه صاحبان حرف و مشاغل آزاد سازمان تأمین‌اجتماعی قرار گرفته‌اند.

به گزارش سرویس«اجتماعی» ایسنا، عضو یا اعضاء خانواده که حائز شرایط مقرر در قانون و آیین‌نامه مربوطه هستند و در فضای مسکونی به کسب و کار خانگی اشتغال به کار دارند، از مزایای درنظر گرفته شده استفاده می‌کنند و افراد غیرعضو خانواده از شمول مقررات مورد اشاره خارج می‌باشند، همچنین مشمولان صندوق بیمه اجتماعی روستائیان و عشایر از شمول ضوابط موردنظر خارج بوده و تابع قوانین و مقررات مربوط به صندوق یادشده خواهند بود.

معرفی شاغلین کسب و کار خانگی توسط وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی و یا واحدهای تابعه انجام می‌پذیرد و حداکثر سن برای پذیرش درخواست و عقد قرارداد برای مردان 50 سال و برای زنان 45 سال است که در غیر این صورت متقاضی می‌بایست 2برابر مازاد سنی مقرر دارای سابقه پرداخت حق‌بیمه نزد سازمان تأمین‌اجتماعی باشد.

به عنوان مثال چنانچه مردی در تاریخ ارائه تقاضا 52 سال سن داشته باشد، می‌بایست 4 سال سابقه پرداخت حق‌بیمه نزد سازمان تأمین‌اجتماعی را دارا باشد.

متقاضی می‌تواند با انتخاب یکی از نرخ‌های زیر از حمایت‌های بیمه‌ای مربوطه بهره‌مند شود:

* نرخ 14% (12% سهم بیمه‌شده + 2% سهم دولت) شامل بازنشستگی و فوت بعدازبازنشستگی

* نرخ 16% (14% سهم بیمه‌شده + 2% سهم دولت) شامل بازنشستگی و فوت قبل و بعد از بازنشستگی

* نرخ 20% (18% سهم بیمه‌شده + 2% سهم دولت) شامل بازنشستگی، فوت و ازکارافتادگی.

چنانچه شاغلین کسب و کار خانگی سابقه پرداخت حق‌بیمه نزد سازمان تأمین‌اجتماعی نداشته باشند، می‌توانند دستمزد مبنای پرداخت حق‌بیمه خود را بین حداقل دستمزد مصوب شورای عالی کار و حداکثر دستمزد مصوب زمان عقد قرارداد انتخاب نمایند.

درصورتی که متقاضی دارای سابقه پرداخت حق‌بیمه قبلی به مدت 360 روز و یا بیشتر نزد سازمان تأمین‌اجتماعی باشد، میانگین مبنای پرداخت حق‌بیمه وی در آخرین 360 روز به عنوان مبنای پرداخت حق‌بیمه، ملاک عمل قرار می‌گیرد.

برخورداری از خدمات درمانی شاغلین کسب و کار خانگی در قالب بیمه پایه ایرانیان خواهد بود و بر طبق ضوابط مذکور معاونت برنامه‌ریزی و نظارت راهبردی رئیس‌جمهور با همکاری وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی مکلف است، اعتبار مورد نیاز بیمه درمان مشمولین را در بودجه سنواتی کل کشور پیش‌بینی و نسبت به پرداخت آن به صندوق بیمه‌گر اقدام نماید. بدین‌ترتیب مشمولین واجد شرایط با برخورداری از معافیت در پرداخت حق‌بیمه سهم درمان، می‌توانند از خدمات درمانی بیمه همگانی کشور بهره‌مند شوند.

درصورتی که افراد معرفی شده با پرداخت حق‌سرانه درمان مقرر متقاضی بهره‌مندی از خدمات درمانی سازمان تأمین‌اجتماعی باشند، ارائه حمایت درمانی به آنان همانند سایر بیمه‌شدگان صاحبان حرف و مشاغل آزاد میسر خواهد بود.

در این صورت مشمولین می‌توانند با پرداخت حق‌سرانه درمان مصوب برای خود و هریک از افراد تحت‌تکفل قانونی، با دریافت دفترچه درمانی از کلیه امکانات مراکز درمانی ملکی سازمان تأمین‌اجتماعی در سراسر کشور و نیز امکانات مراکز تشخیصی، درمانی و داروئی طرف قرارداد این سازمان استفاده نمایند.

http://isna.ir/fa/news/91082817719/

 

برگزاری نخستین جشنواره توان یابان و فضاي مجازي

 
 
 
 
 
نخستین جشنواره «توان یابان  و فضاي مجازي» به همت مجتمع آموزشي نيکوکاري رعـــد و با مشارکت پرشین بلاگ و سلامت نیوز و پایگاه اینترنتی معلولین ایران ( شمعدانی ) همزمان با روز جهاني معلول برگزار می‌شود.
 
سرکار خانم صدیقه اکبری دبیر نخستین جشنواره توان یاب و فضاي مجازي با اعلام این خبر شناسايي و معرفي توانمندي هاي توان يابان در فضاي مجازي، افزايش كيفي و كمي حضور توان يابان در فضاي رسانه اي مجازي  و تجليل از فعالان توان ياب در فضاي سايبر  را از مهمترین اهداف برگزاری این جشنواره برشمرد.
 
وی با اشاره به حضور فعال توان یابان در عرصه های مختلف فضای مجازی گفت: اين جشنواره در دو بخش اصلي و بخش جنبي برگزار می‌شود.
 
صدیقه اکبری با توضیح اینکه توان ياب و آموزش و اشتغال، توان ياب و عرصه‌هاي مختلف اجتماعي و توان ياب و هنر موضوعات بخش اصلی نخستین جشنواره توان یاب و فضاي مجازي را تشکیل می‌دهند افزود: بخش جنبی این جشنواره با موضوع آزاد برگزار می‌شود و از این رو در این بخش انتظار حضور پررنگ توان يابان و دوستداران جامعه بزرگ توان يابان كشور با علاقمندی های متنوع را داریم.
 
مدیر مجتمع آموزشي نيکوکاري رعـــد با اشاره به ترکیب هیئت داوران این جشنواره از حضور دکتر بوترابی رییس گروه سایت های پرشین بلاگ در هیئت داوری نخستین جشنواره توان یاب و فضاي مجازي خبر داد و خاطرنشان کرد: دکتر کمالی، شراره رضوي بلاگر محبوب فضای مجازی(ويولت) و از توان یابان ارزشمند کشور، خوشحالی نماینده وب سایت سلامت نیوز ، مهندس رحمان علا قه بند نماینده مجتمع آموزشي نيکوکاري رعد و آقاي دشتي مدیر پایگاه اینترنتی معلولان ایران (شمعدانی) اعضای هیئت داوران این جشنواره را تشکیل میدهند.
 
نخستین جشنواره توان یاب و فضاي مجازي همه توان يابان و دوستــداران جامعه بزرگ تـــوان يابان كشور كه داراي سايت يا وبلاگ در فضــاي مجـــازي هستند حتــي با داشتن يك پست الکترونیکی درباره توان یابان مي تواننـــد با مراجعه به سايت www.raad-charity.org و ثبت نام در بخش مشخص شده در  جشنـــواره توان یاب و فضای مجـــازی شــركت کنند.
 
91/9/9 پایان مهلت ثبت نام برای شرکت در این جشنواره است.
 
از برگزیدگان نخستین جشنواره توان یاب و فضاي مجازي همزمان با روز جهانی معلول در مراسمی با اهدای جوایزی نفیس تقدیر خواهد شد.
 
دبيرخانه: مجتمع آموزشی نیکوکاری رعد
شهرک غرب فاز 2 خیابان هزمزان خیابان هرمزان خیابان پیروزان جنوبی پلاک 74
تلفن : 22610685
فاکس:  88076326
سامانه پیام کوتاه : 30007223
وب سایت:  www.raad-charity.org
پست الکترونیک:  web@raad-charity.org
 
 

فراخوان دعوت به همکاری از نیکوکاران استان گیلان

به منظور توسعه مجتمع‌های خدمات‌رسانی مراکز آموزشی نیکوکاری رعد پس از ما‌ه‌ها مطالعه و بررسی از ظرفیت‌های استان گیلان، فراخوان دعوت عمومی از مردم شریف و نیکوکار این استان از سوی دفتر هماهنگی امور مراکز رعد صادر شد.

 به گزارش روابط عمومی مجتمع رعد، شورای توسعه مراکز رعد به مدیریت مهندس احمد میرزاخانی رئیس هیأت مدیره رعد پس از برگزاری جلسات متعدد با موضوع تأسیس مرکز آموزشی نیکوکاری رعد استان گیلان و امکان‌سنجی راه‌اندازی این مرکز ضمن اعلام موافقت با ایجاد مرکز یاد شده، دستور اطلاع‌ رسانی عمومی در این زمینه را صادر کرد.

 شایان ذکر است مجتمع آموزشی نیکوکاری رعد با هدف آموزش، توان‌بخشی و اشتغال معلولان جسمی حرکتی به شکل یک مؤسسه خیریه مردم نهاد از سال 1363 فعالیت خود را آغاز کرده است و امروز 15 مرکز در سایر شهرستان‌ها و استان‌های کشور مشغول خدمت رسانی به عزیزان توان‌یاب هستند.

 علاقه‌مندان به همکاری می‌توانند برای کسب اطلاعات بیشتر در شهرستان رشت با علی شفاهی به شماره تلفن 093773019491 و در تهران با محمود عامری به شماره‌های 09125800175 و 88371099- 021 تماس حاصل فرمائید.

 یقیناً جامعه معلولان استان گیلان منتظر مساعدت‌های فکری و مالی  نیکوکاران این گوشه از سرزمین پهناور ایران هستند.

http://raad-charity.org/fa_IR/news/3166/83/

فرا رسیدن ایام محرم تسلیت باد

من معلولم

کتاب " من معلولم " نوشته جن گرین و ترجمه ی قاسم کریمی و تصویرگر این کتاب مایک گوردن است . این کتاب برای کودکان ۶ تا ۱۰ ساله می باشد .

و اما قسمتهایی از کتاب :

اسم من سارا است . من معلولم . پاهای من فلج اند و نمی توانند مرا راه ببرند . به همین خاطر ، روی صندلی چرخدار می نشینم . من عضو گروه موسیقی مدرسه ام . بن هم معلول است ، او قهرمان شنای مدرسه است . بن اگر سمعک نداشته باشد ، درست نمی تواند صداها را بشنود .

وقتی بزرگترها با دستپاچگی می خواهند درکارهایی که خودم از پس آنها برمی آیم به من کمک کنند ، ناراحت می شوم .

مجموعه کتاب های " احساس های تو " بعضی از مهم ترین احساس ها ، هیجان ها و رفتارهای دوره کودکی را به گونه ای تصویری و با استفاده از بیانی روان و جذاب بررسی می کند. این کتاب ها بر اساس نظرات و دیدگاه های روان شناسان ، متخصصان تعلیم و تربیت ، تدوین و تصویرسازی شده اند .

 

آشنایی با مرکز مداخله در بحران ( فردی ، خانوادگی ، اجتماعی ) اورژانس اجتماعی

سلام دوست خوبم

متاسفانه در خیلی از موارد مشاهده می کنیم که افرادی که به ما مددکاران اجتماعی مراجعه می کنند آشنایی لازمه را با خدمات سازمان بهزیستی ندارند لذا تصمیم دارم هر چند وقت یکبار در این وبلاگ خدمات سازمان بهزیستی را معرفی نمایم چه بسا دوست خوبم ممکن است در اطراف شما افرادی باشند که نیازمند این خدمات باشند و شما راهنما و مددکار آنها باشید .

آشنایی با مراکز مداخله در بحران ( فردی - خانوادگی - اجتماعی ) اورژانس اجتماعی

 اهداف :

هدف كلي: كنترل و كاهش بحران هاي فردي ، خانوادگي و اجتماعي از طريق ارائه خدمات فوري و تخصصي لازم به افراد آسيب ديده اجتماعي يا در معرض آسيب اجتماعي.

اهداف  اختصاصي :

 ارتقاء سطح دانش و آگاهي افراد در معرض آسيب و آسيب ديده اجتماعي در خصوص مسائل و مشكلات اجتماعي و كمك به درك موقعيت خوددر شرايط بحراني .
 ارتقاء توانمنديهاي افراد در معرض آسيب و آسيب ديده اجتماعي جهت مقابله با مسائل اجتماعي در شرايط بحراني از طريق ارائه خدمات تخصصي .
 ارتقاء آگاهي ها و شناخت خانواده و اجتماع نسبت به نيازهاي خدمت گیرندگان به منظور تسهيل فرايند حل مسئله در شرايط بحراني .
 شناسائي كانونهاي بحران زا و اقدامات تخصصي در بحران زدايي .

افراد مشمول طرح :

-زوجین متقاضی طلاق و افراد دارای اختلاف خانوادگی حاد
-زنان و دختران در معرض آسیب اجتماعی یا  آسیب دیده اجتماعی
-افرادی که قصد خودکشی دارند یا اقدام به خودکشی کرده اند.
-کودکان خیابانی و کار
-همسران آزار دیده
-کودکان آزار دیده
-مبتلایان به اختلال هویت جنسی
-دختران و پسران فراری از منزل
-سایر افرادی که در شرایط بحرانی قرار دارند .

اقدامات اجرایی :

افراد می توانند به صورت خود معرف و یا با معرفی توسط خدمات اجتماعی سیار و خط اورژانس اجتماعی و یا با معرفی از طریق از مراجع قضایی ، انتظامی، سازمانها و نهادهای ذیربط و ... به مرکز مراجعه نموده و از خدمات این مرکز به صورت رایگان و شبانه روزی و به صورت سرپایی و نگهداری موقت  ارایه می گردد بهره مند گردند.

در این مرکز پس از پذیرش ارزیابی های تخصصی اجتماعی ، روانشناختی ، بهداشتی و درمانی ، حقوقی تیم تشخیص مرکز ( متشکل از مسوول مرکز ، مددکار اجتماعی ، روانشناس ، روانپزشک ، مشاور حقوقی ) با توجه به ارزیابی های صورت گرفته و متناسب با نوع مشکل مراجع ، تصمیم گیری نموده و سپس  نسبت به ارایه خدمات تخصصی به افراد اقدام می گردد .  خدمات تخصصی مرکز  شامل خدمات مددکاری اجتماعی ، خدمات روانشناسی ، خدمات روانپزشکی ، خدمات بهداشتی و درمانی ، خدمات حقوقی و خدمات آموزشی و تربیتی می باشد.

زنان و دختران در معرض آسیب و آسیب دیده اجتماعی  می توانند به مدت 3 تا حداکثر 20 روز از خدمات نگهداری موقت استفاده نمایند . این مدت با تایید تیم تخصصی مرکز برای یک دوره دیگر قابل تمدید است .

خدمات این مرکز می تواند از طریق تماس با خط  اورژانس اجتماعی 123 و خدمات اجتماعی سیار و همچنین از طریق حضور تیم های تخصصی مستقر در سایر سازمانها یا نهادهای ذیربط  نیز به افراد در معرض آسیب اجتماعی یا آسیب دیده اجتماعی ارایه شود .
 

http://www.behzisti.ir/Services/?id=216&cid=2

 

قرآن و آرامش دل‏هاش

مقاله‏ حاضر، از چکیده سه تحقیق پزشکی سخن می‏رود که در هر یک از آن‏ها، تأثیر آوای قرآن کریم در کاهش استرس و اضطراب بیماران مورد مطالعه قرار گرفته است.
به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران، وبلاگ معجزات قرآن در جدیدترین نوشته خود آورده است:

در چکیده‏ تحقیق فوق که در دانشگاه علوم پزشکی اصفهان و به سال هزارو سی صدو هفتادو شش صورت گرفت، آمده است: اضطراب، پدیده‏ی شایع عصر ماست، امّا پیشینه‏ای به طول تمامی تاریخ دارد، و از این رو، همواره مورد توجه بوده است. با این وصف، اضطراب کم، برای حیات و زندگی روزمره لازم است، ولی قطعا اضطراب زیاد، آثار و زیان‏های جدی بر جسم و روان و روابط اجتماعی می‏گذارد، و در نتیجه، کنترل و مهار آن همیشه توصیه شده است.

شاید به این علت در سال‏های اخیر، پژوهش گران تأکید و توجه زیادی بر روش‏های غیر دارویی کاهش اضطراب دارند، و در این راستا، در تحقیقات فراوان، تأثیر انواع موسیقی بر کاهش اضطراب، مورد ارزیابی قرار گرفته است. یکی از اقسام موسیقی، موسیقی ناشی از تلاوت آیات قرآن کریم است، این موسیقی عرفانی و دلپذیر، یکی از باشکوه‏ترین ابعاد اعجاز بیانی قرآن مجید است.
هدف تحقیق، بررسی تأثیر آوای قرآن بر وضعیت استرس بیماران، قبل و بعد از اقدامات درمانی است. فرضیه‏ی تحقیق عبارت بود از این‏که آوای قرآن بر کاهش شدت اضطراب قبل و بعد از انجام اقدامات تشخیصی و درمانی، مؤثر است.

این طرح تحقیقاتی، یک مطالعه نیمه تجربی به شمار می‏رفت که جامعه‏ آماری آن را کلیه بیماران بخش‏های داخلی و جراحی بیمارستان امام حسین ( علیه‏السلام ) و امام خمینی اصفهان تشکیل می‏داد. این بیماران قرار بود تحت یک نوع پروسه تهاجمی قرار گیرند.

حجم نمونه در این مطالعه هشتاد نفر بوده‏اند که به طور تصادفی در دو گروه آزمون و شاهد قرار داده شدند. در این تحقیق، برای کاهش اضطراب گروه آزمون، از بیست دقیقه آوای قرآن کریم با صدای اساتید بزرگ مصری و ایرانی که از بین آیات و سوره‏های مختلف انتخاب شده بود، استفاده گردید، و از طریق هدفون به استماع واحدهای بیمارستانی رسانده شد. اطلاعات به دست آمده با استفاده از نرم‏افزار EPL6 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت، و نتایج زیر به دست آمد:

در مرحله‏ی اول، کاهش اضطراب در دو گروه شاهد و آزمون محسوس نبود، در حالی که در گروه آزمون در مراحل دوم و سوم ـ قبل و بعد از انجام پروسیجرـ میزان اضطراب کاهش یافته، امّا این کاهش در گروه شاهد مشاهده نشد و نیز، در بررسی علائم حیاتی در گروه آزمون، میزان فشار خون سیستول و تنفس تعدیل یافته، ولی تعداد نبض، و میزان فشار خون دیاستول در مقایسه با گروه شاهد، تغییر معنا داری نداشته است.

هم‏چنین، عوامل دیگری مثل سابقه‏ی انجام پروسیجر، نوع عمل، سن، جنبش، سابقه‏ی استماع به موسیقی یا تلاوت آیات قرآن، تشخیص پزشکی و... بررسی گردید، که هیچ کدام ارتباط معنی‏داری با کاهش سطح اضطراب نشان ندارند.

بنابراین، نتایج تحقیق نشان داد که فرضیه‏ی تحقیق درست و قابل اثبات است، یعنی این که آوای قرآن کریم بر کاهش سطح اضطراب بیماران قبل و بعد از انجام تشخیصی و درمانی تأثیر دارد.

تحقیق مذکور نیمه تجربی بود که به منظور بررسی میزان تأثیر آوای قرآن کریم بر اضطراب بیماران، قبل از عمل جراحی قلب صورت گرفت. این پژوهش، در بخش جراحی قلب بیمارستان امام خمینی تهران انجام یافت.

هدف کلی پژوهش، تعیین میزان تأثیر آوای قرآن کریم بر اضطراب بیماران قبل از عمل جراحی قلب بود. تعداد هشتاد نفر از بیماران با توجه به مشخصات نمونه انتخاب شدند. از این تعداد، پنجاه نفر در گروه آزمون تحت تأثیر متغیر مستقل گوش کردن به آوای قرآن کریم، از بعد از ظهر روز قبل، دو بار و هر بار پانزده دقیقه به آوای قرآن کریم گوش کردند، و سی نفر در گروه شاهد قرار گرفتند، که تحت تأثیر دخالت و مداخله‏ی پژوهشگر قرار نداشتند، و تنها از مراقبت‏های معمول بخش جراحی استفاده می‏کردند. اضطراب بیماران در دو گروه با بعد از ظهر روز قبل از عمل و صبح عمل با پرسش نامه‏ی اضطراب اسپیل برگر و چک لیست ثبت علائم حیاتی سنجیده شد، و در پایان نمونه‏گیری، میزان کاهش اضطراب گروه آزمون و شاهد مقایسه گردید. تجزیه و تحلیل یافته‏های آزمون آماری نشان از آن داشت که میزان اضطراب بیماران قبل از عمل جراحی به تأثیر از آوای قرآن کاهش یافته است.

پژوهش مذکور، یک مطالعه‏ی نیمه‏تجربی بود که با هدف مطالعه‏ی تأثیر آوای قرآن کریم بر میزان اضطراب بیماران بستری در بخش‏های مراقبت ویژه‏ی قلبی یکی از بیمارستان‏های منتخب شهر تهران انجام شده است.

تعداد نمونه‏های این پژوهش شصت نفر بوده‏اند که به صورتی تصادفی و با استفاده از قرعه کشی در دو گروه آزمایش کنترل قرار گرفتند. جهت گرد آوری داده‏ها، از پرسش نامه‏ دو قسمتی استفاده شد. قسمت اول پرسش نامه مربوط به اطلاعات فردی و سؤالاتی در مورد موسیقی‏های مذهبی بود، و بخش دوم، شامل پرسش نامه استاندارد اسپیل برگر بود.

در این پژوهش برای گروه آزمایش با صدای استاد عبدالباسط، آیات ده تا بیست‏و سه سوره‏ی یوسف با استفاده از ضبط صوت مجهز به هدفون به مدت بیست دقیقه پخش شد. قبل و بعد از پخش آوای قرآن کریم، در دو گروه آزمایش و کنترل فرم اضطراب اسپیل برگر توسط واحدها تکمیل و جهت تعیین میزان اثر بخش آوای قرآن کریم، اختلاف نمرات اضطراب قبل و بعد از مداخله، محاسبه گردید. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که استماع آوای قرآن کریم باعث کاهش اضطراب بیماران می‏شود.

نتیجه

در سال‏های آغازین قرن بیست و یکم نیز توجه و گرایش به معنویت مهم‏ترین پدیده زمان ماست، و دیگر همانند گذشته جدال با معنویت و خداوند، جدالی ترقی‏خواهانه به نظر نمی‏رسد. از یک سو، علم در پاسخ به سئوالات انسان اظهار عجز و ناتوانی می‏کند و به قول سارتر (1971) علم مرده است، و از سوی دیگر، احساس تنهایی، ناامنی، پوچی و وانهادگی او را سخت می‏آزرد. راه نجات از این بحران در آمیختن معنویت و عقلانیت است که یک پای آن وحی و پای دیگر عقل است.

http://www.yjc.ir/fa/news/4156482/

 

شانزدهمين کنگره طب فيزيکی و توانبخشی ايران برگزار می شود

شانزدهمين کنگره سراسری ساليانه طب فيزيکی، توانبخشی و الکترودياگنوز ايران از 22لغايت 24 آذر ماه امسال همکاری انجمن طب فيزيکی و توانبخشی ايران و دانشگاه علوم پزشکی ارتش برگزار خواهد شد.
به گزارش خبرگزاری مهر، دکتر سيد احمد رئيس السادات دبير انجمن طب فيزيکی و توانبخشی ايران با عنوان اين مطلب که در اين کنگره 5 ميهمان از آمريکا، فرانسه و چين به عنوان عضو هيئت علمی کنگره و سخنران حضور خواهند داشت، گفت: در اين کنگره بيش از 70 سخنرانی و مقاله در خصوص تازه های طب فيزيکی و علوم پزشکی و توانبخشی مرتبط ارائه خواهد شد.

عضو هيئت علمی بيمارستان مدرس دانشگاه علوم پزشکی شهيد بهشتی افزود: از مهمترين عناوين و محورهای کنگره می توان به توانبخشی سيستم عصبی اسکلتی عضلانی و قلبی ريوی، کاربرد پلاسمای غنی از پلاکت (PRP) در بيماريهای اسکلتی عضلانی، طبقه بندی بين المللی عملکرد (ICF) و کيفيت زندگی، توانبخشی در سوانح و حوادث و طب نظامی، تازه های الکترودياگنوز، کنترل درد، مهندسی توانبخشی و فناوری های نوين، سونوگرافی نوروموسکولواسکلتال، توانبخشی در سالمندان، پرستاری توانبخشی و طب توانبخشی و پزشک خانواده اشاره کرد.

وی افزود: در حاشيه کنگره کارگاههای اسپاستيسيتی و تزريق بوتاکس در بيماريهای اعصاب و عضلات، سونوگرافی، ام آر آی و ارگاه بايدها و نبايدها در مورد کاربرد پلاسمای غنی از پلاکت در طب فيزيکی(PRP ) برگزار خواهد شد.

رئيس السادات گفت: اين کنگره دارای حداکثر 14 امتياز بازآموزی جهت پزشکان عمومی و متخصصين داخلی و جراحی (با گرايش های مختلف)، زنان، داخلی و جراحی اعصاب، ارتوپدی، قلب و عروق، راديولوژی و... و کارشناسان و کارشناسان ارشد و دکترای فيزيوتراپی، کاردرمانی، گفتاردرمانی و شنوايی شناسی و پرستاری است.

وی با اعلام اينکه آخرين مهلت ارسال مقالات برای کنگره تا 30 آبان ماه جاری است، افزود: علاقه مندان جهت ثبت نام و کسب اطلاعات بيشتر می توانند به www. Ispmr.org مراجعه و جهت ارسال مقاله از طريق پست الکترونيک abstract@ ispmr.org اقدام نمايند با با تلفن 85953476 تماس بگيرند.


 http://www.mehrnews.com/fa/newsdetail.aspx?NewsID=1740494


 

چگونه مراقب یک دانش آموز دیابتی باشیم؟

 استعداد، فراگیری و دیگر توانایی‌های دانش‌آموزان دیابتی با سایر دانش‌آموزان تفاوتی ندارد. اما مبتلایان به دیابت به دلیل بیماری و لزوم پیروی از دستورهای پزشک خود، از محدودیت خاصی برخوردارند.

به گزارش سرویس «سلامت» ایسنا، اولیای مدرسه و همکلاسی‌های بیمار باید بدانند که یک کودک یا نوجوان دیابتی در بین آنهاست و به همین دلیل لازم است اطلاعات کافی درباره دیابت و علائم آن به خصوص هیپوگلیسمی یا قند خون پایین و چگونگی درمان آن داشته باشند. علاوه براین، اولیای مدرسه باید درک کنند که یک فرد دیابتی در فواصل زمانی مشخص، نیاز به تغذیه و یا رفتن به دستشویی دارد حتی هنگام درس و سر کلاس.

دیابت چه علائمی دارد؟

اولیای مدرسه در صورت مشاهده علائم زیر در دانش‌آموز باید به سرعت اقدام نمایند: عطش، پر ادراری، بی‌رغبتی در انجام تکالیف، بی‌قراری و بی‌دقتی در کارها، کم‌اشتهایی، حالت تهوع، ناتوانی در خواندن مطالب به ویژه مطالب نوشته شده روی تخته، خواب‌آلودگی و پاره‌ای مواقع خوابیدن در کلاس، خستگی و بی‌علاقگی به ورزش.

دانش‌آموزان دیابتی که با انسولین درمان می‌شوند ممکن است به دلایل گوناگون دچار هیپوگلیسمی (پایین آمدن قند خون) شوند.

برای جلوگیری از عوارض و خطرات هیپوگلیسمی، لازم است دانش‌آموزان و اطرافیان، اطلاعات کافی در مورد علائم پایین آمدن قند خون و شیوه درمان آنها را در اختیار اولیای مدرسه و مسوولان مدارس بگذارند تا آنها بتوانند در مواقع ضروری به بیمار دیابتی کمک کنند و از بروز خطر جلوگیری نمایند.

علائم هیپوگلیسمی (افت قند خون) چیست؟

هنگامی که غلظت قند خون به کمتر از 50 میلی‌گرم برسد، بیمار دیابتی دچار علائم زیر می‌شود گرسنگی شدید، لرزش بدن و ریزش عرق، دلشوره و تپش قلب، فقدان تمرکز، خواب‌آلودگی، مورمور شدن اطراف دهان، پوست مرطوب، سردی و رنگ پریدگی، سردرد، گود رفتگی دور چشم‌ها، سست‌ شدن زانوها

بنابراین دانش‌آموزان دیابتی در وضعیت‌های زیر نیاز به همکاری و حمایت دارند:

- لازم است به دانش‌آموز دیابتی، در هر زمان حتی در کلاس درس، اجازه داده شود قند خون خود را تست نماید و گاه نیاز است معلم برای ثبت نتیجه تست به او کمک کند.

- در صورت کاهش قند خون دانش آموز دیابتی، باید به وی اجازه نوشیدن و خوردن مواد غذایی لازم داده شود، حتی حین ارائه درس در کلاس.

- اولیای مدارس، معلمان، بویژه معلم ورزش، باید از علائم هیپوگلیسمی و چگونگی درمان آن مطلع باشند. ایشان باید بدانند مواد قندی سریع‌ جذب در کجا نگهداری می‌شوند و به چه شکل باید در اختیار بیمار دیابتی قرار گیرند.

- دانش‌آموز دیابتی هنگام تزریق انسولین باید اجازه تماس با منزل را داشته باشد تا درمان وی بدون هر گونه اشتباهی، دنبال شود.

- هرگز نباید یک دانش‌آموز دیابتی در وضعیت هیپوگلیسمی، به تنهایی به منزل فرستاده شود.

- در صورت هیپوگلیسمی شدید (تشنج) و در دسترس نداشتن آمپول گلوکاگن، باید بیمار فورا به نزدیک‌ترین مرکز پزشکی (درمانگاه، بیمارستان) رسانده شود.

- حتما به علائم هیپوگلیسمی (قند خون پایین) و هایپرگلیسمی (قند خون بالا) در دانش‌آموزان دیابتی توجه کنید.

و توصیه آخر: معلمان، اولیای مدارس و به طور کلی تمام کسانی که با دیابتی ارتباط نزدیک دارند، لازم است در دوره‌های آموزشی دیابت شرکت کنند تا بتوانند به دانش‌آموزان دیابتی خود یاری رسانند.

http://isna.ir/fa/news/91082112878/


 

حریم داخلی و خارجی منزل معلولان در غرب پایتخت مناسب سازی می شود

برای نخستین بار ؛
حریم داخلی و خارجی منزل معلولان در غرب پایتخت مناسب سازی می شود .
شهردار منطقه 9 تهران با اشاره به شناسایی منازل معلولان در سطح منطقه از ساماندهی محدوده تردد آنان به شکلی ویژه خبر داد.


به گزارش گروه اجتماعي باشگاه خبرنگاران از  شهرداری منطقه 9 ، حسین سلطانی با اعلام این خبر گفت : در راستای سیاستهای شهرداری تهران مبنی بر ساماندهی محدوده تردد معلولان در سطح تهران ، طرح ضربتی مناسب سازی محدوده داخلی و خارجی معلولان سطح محدوده در دستور کار معاونت حمل و نقل و ترافیک منطقه قرار گرفت.

وی درباره چگونگی اجرای کار گفت: در این طرح پس از شناسایی فضاها و مکان های دارای مشکل جهت تردد معلولان نظیر راهرو ، حیاط ، اتاق و ... برای رفع آن اقدامات ویژه ای در نظر گرفته می شود.
سلطانی ادامه داد: در صورت چند طبقه بودن منزل مسکونی افراد معلول ، بالابرهایی جهت تردد آنان در نظر گرفته شده که نصب خواهد شد.


شهردار منطقه 9 با تاکید بر اینکه در گام نخست طرح ، اولویت با معلولان ویلچری است گفت: تاکنون 18 فرد شناسایی و از خانه ها و فضای بیرونی زندگی آنان بازدید شده و به زودی عملیات مناسب سازی مسیر برایشان انجام می شود.

وی با اشاره به اینکه این طرح حتی برای معلولان مستاجر هم انجام می شود اظهار داشت: درصورتی که رضایت مالک و همسایه ها جلب شود ، این شهرداری نسبت به احداث رمپ برای این افراد اقدام می کند  و همچنین این امکان وجود دارد که فرد مستاجر پس از تخلیه ، بالابر را با خود به منزل دیگری ببرد.
سلطانی با اشاره به اینکه همزمان با اجرای این طرح ، مناسب سازی معابر منطقه هم در دستور کار شهرداری منطقه قرار دارد گفت: مناسب سازی معابر به شکل مداوم در بخش های مختلف منطقه انجام می شود و در حال حاضر در بسیاری از معابر ، زواید حذف و در صورت نیاز بر روی جوی ها پل های فلزی نصب شده است.


به گفته وی آن دسته از شهروندانی که معلولی داشته و در طرح ذکر شده شناسایی نشده اند می توانند به حوزه نظارت و اجرای معاونت حمل و نقل و ترافیک شهرداری منطقه مراجعه و از خدمات این طرح بهره مند شوند .

http://www.ghatreh.com/news/nn11710561/

 

تبریک به مناسبت کسب مقام سوم رقابت های جهانی فوتسال آی دی فرانسه توسط تیم ملی ایران

 

رقابت های جهانی فوتسال آی دی فرانسه :
ملی پوشان ايرانی با غلبه بر ميزبان به عنوان سوم دست يافتند

در ديدار رده بندی که عصر امروز بين تيمهای ايران و فرانسه برگزار شد، ملی پوشان کشورمان با نتيجه 6 بر 2 بر ميزبان رقابت ها غلبه کردند. ديدار نهايی نيز بين تيم های پرتغال و مجارستان در حال برگزاری است .

بدين ترتيب پرونده حضور ايران در رقابت های جهانی فوتسال آی دی فرانسه با کسب دو برد برابر تيم های چک و ايتاليا و يک شکست برابر مجارستان در مرحله مقدماتی و نيز شکست مقابل تيم پرتغال در مرحله يک چهارم نهايی ، بسته شد.

اين رقابت از 8 تا 14 آبان ماه ويژه افراد با هوش ميانه ، با حضور 8 کشور در شهر لاروش فرانسه برگزار شد. .


http://www.shamdani.com/find.php?item=2.134.2479.fa

پاورقی :

نگاهی سبز

بازی ها را به صورت مستقیم از اینترنت پیگیر بودم و نگاه میکردم . خیلی باغیرت و با شجاعت بازی کردند . ای کاش روزی برسد که ورزش این افراد مانند سایر ورزش ها فدراسیونی مستقل داشته باشند .

 

فاطمه افخم رضایی به رحمت خدا رفت

همه از خداییم و به سوی او می رویم

فاطمه افخم رضایی به رحمت خدا رفت .

نمی شناختمش . تا اینکه چند ماه پیش به طور خیلی اتفاقی پیداش کردم . در جشنواره حضرت علی اکبر ( انتخاب جوانان نمونه دارای معلولیت ) با موسسه نیکوکاری رعد همکاری میکردم . یک روز تماس گرفتم با انجمن مخترعین کل کشور و از آن ها راهنمایی خواستم که اگر در بین مخترعین فرد یا افرادی هستند که دارای معلولیت هستند را معرفی کنند و فاطمه را معرفی کردند .

بلافاصله تماس گرفتم با فاطمه و پدرش صحبت کردم  چقدر خوشحال شدند و قرار شد که در این جشنواره به عنوان مخترع شرکت کند .

اختراعاتی که فاطمه داشت و موفق به ثبت اختراع شد :

تحت عنوان محافظ هوشمند با قابلیت از کار انداختن پدال گاز خودرو از راه دور و کنترل ترمز دستی از راه دور در مواقع ضروری

تحت عنوان محافظ هوشمند رمزدار برای کارت های اعتباری نابینایان

در  جشنواره حضرت علی اکبر ( ع )  در قسمت خلاقیت برنده شد .

فاطمه را هیچ وقت ندیدمش فقط چند بار تلفنی صحبت کردیم ولی انگاری سالها بود که می شناختمش .

درگذشت این دوست عزیز را به خانواده محترمشان و انجمن مخترعین کشور و عزیزان دارای معلولیت تسلیت عرض می نمایم .

فردا ( شنبه ) مراسم ختم فاطمه است .

آدرس :  جنب بیمارستان لقمان - مسجد امام رضا ( خ کارگر جنوبی - چهار راه لشکر- خ کمالی - خ مخصوص ) - ساعت ۱۵ الی ۱۶:۳۰

روحش شاد و راهش پر رهرو باد .

 

 

عید غدیر خم مبارک باد

 

 

عشق چلوکباب

به تنهایی مسیر دروازه غار را که یکی از محلات جنوب تهران است تا شمال تهران آمده بود تمام صورتش و گردنش عرق کرده بود آمد داخل اتاق و سلام کرد و اجازه گرفت که به قسمت آموزشی برود تعجب کردم که تو این هوای سرد چرا عرق کرده است ؟

درحالی که به سختی صحبت می کرد و من هم به سختی متوجه حرف زدنش می شدم ازش خواستم دوباره و آرام تکرار کند ، گفت که خودش آمده است سوار مترو شده است و بقیه مسیر را که در واقع باید دو تا تاکسی سوار می شده را پیاده آمده است .

بهش گفتم : خوب سوار تاکسی می شدی . گفت : خانم آخه پول نداشتم و خندید .  با وی صحبت شد  بدون اطلاع نباید این کار را می کرده است و قبول کرد .

شاید باورتان نشود این پسر نوجوان کم توان ذهنی آن روز بخاطر چلوکباب از دروازه غار تا مرکز را برای خوردن چلوکباب که ناهار آن روز بود آمده بود . علیرغم این که کباب تمام شده بود و برای او چیزی نمانده بود کارکنان آشپزخانه برای این پسر یک سیخ کباب اختصاصی درست کردند .

پیش خودم گفتم چقدر از زمانی که به مرکز آموزشی آمده تا الان تغییر کرده است آن قدر که این شجاعت و اعتماد به نفس را پیدا کرده است تا با وسیله عمومی و پرسیدن مسیر از مردم خودش را به اینجا رسانده است .

سالها قبل هم یادم میاد یکی از مددجویان پسر هم همین کار را کرد ولی با این تفاوت که او از خیابان خراسان تا مرکز مان را کاملا پیاده آمده بود و آن روز هم ناهار چلوکباب بود...

 

صرع و موسیقی

دكتر اليور ساکس متخصص بيماريهاي مغز و اعصاب كه مقالات و كتابهاي تخصصي بسياري نوشته و مطالعاتي در زمينه بيماري پاركينسون ، سندرم tourette  ( تیک های متعدد ) و بيماري آلزايمر انجام داده ، گفته است:  هرگاه من يك كتاب مغز و اعصاب يا روانپزشكي را تهيه مي كنم ، اولين مطلبي را كه در فهرست كتاب جستجو مي كنم موسيقي است و اگر مطلبي در اين زمينه وجود نداشته باشد كتاب را باز نمي كنم.

مطالعات تحقيقي بيشماري در زمينه معالجه بيماريها با موسيقي انجام شده است . در حقيقت حدود 900000 مرجع در اين زمينه وجود دارد. ريموند بار سرپرست واحد مراقبت قلبي در بيمارستان آکنس مي گويد: در بيماران بزرگسال نيم ساعت به موسيقي گوش دادن همان تاثيري را دارد كه 10 ميلي گرم واليوم ايجاد مي كند .

امروزه مشخص شده كه تاثير موسيقي بر روي نوار مغزي ، در تمام قشر مغز ايجاد مي شود نه در يك قسمت از مغز.

چه نوع موسيقي بهترين تاثير را دارد ؟

تحقيقات ثابت مي كند كه گوش دادن به موسيقي هنري [1]Mozart (موزيك ملايم و آرام) در بالا بردن IQ  ( بهره هوشی ) و بهبود توجه و رفتار در كودكان موثر است ، اما همه افراد به طور يكسان به موسيقي پاسخ نمي دهند .

درانتخاب نوع موسيقي بايد توجه داشت كه نوعي از موسيقي انتخاب شود كه در ايجاد خشنودي ، خلق مناسب و تعادل روحي مورد نظر در شما موثر باشد .

موسيقي هاي كلاسيك و موزون ( هماهنگ ) و يكنواخت به ثابت ماندن هوشياري ، آگاهي و افزايش فعاليت فكري شما كمك مي كند .

در حالت relaxation ( آزاد و شل كردن عضلات بدن ) به موسيقي هاي رمانتيك ( خيالي ) ، شاد و يا موسيقي كلاسيك گوش كنيد .

هنگام relax ( شل كردن بدن ) با موسيقي ريتم متوسط ويا سريع شروع كنيد كه با ميزان متابوليسم بدن ( سوخت و ساز ) شما يكسان باشد و بتدريج به موزيك هاي نسبتا آهسته تغيير دهيد .

 هنگامي كه از خواب بيدار مي شويد و يا هنگامي كه انرژي زياد داريد با موزيك هايي با ريتم آرام و آهسته شروع كنيدو. سپس به قطعات موسيقي با صداي بلند و با ريتم سريع و تند تغيير دهيد .

 طبيعي شدن نوار مغزي با موسيقي

  نواختن موسيقي با ريتم ملايم بدون تغييرات ناگهاني در صداي موسيقي ( صداي بلند ويا آهسته ) در طبيعي شدن نوار مغزي تاثير دارد .

براي دست يابي به بهترين نتايج اثر موسيقي ، بيشتر از 3 ساعت در يك زمان به موسيقي گوش نكنيد ، اگر متوجه شديد كه بيشتراز 3 ساعت به موسيقي گوش كرديد و يا در حال نواختن موسيقي هستيد آن را خاموش كرده و استراحت كنيد .

توجه داشته باشید پاسخ مغز نسبت به محركهاي زياد و متنوع ايجاد خستگي و تحريك در فرد مي باشد.

انواع موسيقي را تجربه كنيد و از اثر هر يك از سبك هاي موسيقي برروي مغز ، احساسات و وضعيت جسماني خود آگاه شويد و در نهايت با توجه به اين تجربيات بهترين راهنما ( جهت گوش دادن به چه نوع موسيقي ) و معالجه كننده براي خود باشيد .

علل تاثير موسيقي در بهبود بيماري صرع

 پژوهشی بر روي 56 بيمار مصروع در بيمارستان ويژه بيماران صرع انجام گرفت . در اين پژوهش بيماران مصروع  در دو گروه قرار گرفتند:

 گروه آزمايش : در اين گروه34 بيمار علاوه بر درمانهاي عادي جهت بيماري صرع تحت درمان با موسيقي قرار گرفتند .

گروه كنترل : در اين گروه 22 بيمار فقط درمان عادي دريافت كردند .

نتايج حاصل از پژوهش :

كاهش فراواني تشنجات صرعي

در گروه آزمايش و تحت درمان با موسيقي فراواني حملات تشنجي در 80 % از بيماران اين گروه حدود70 % كاهش يافت .

در گروه كنترل فقط در 20 % از بيماران حملات تشنجي حدود 75 % كاهش يافت .

 كاهش شدت تشنجات صرعي و بهتر شدن حافظه در بيماران

در گروه آزمايش و تحت درمان با موسيقي ،80% از بيماران يك كاهش واضح در شدت حملات تشنجي و بهتر شدن حافظه را تجربه كردند . در 7 / 16 % بيماران اثرات قابل توجهي تشخيص داده نشد و وضعيت 3 / 3 % از بيماران بدتر شد .

در گروه كنترل 20 % از بيماران بهبود ي در حافظه و كاهش شدت حملات تشنجي را تجربه كردند در 50 % بيماران اثرات قابل توجهي تشخيص داده نشد و وضعيت 30% بيماران بدتر شد .

بهبود حالات روحي در فواصل بين تشنجات

گروه آزمايش و تحت درمان با موسيقي : در 7 / 67 % بيماران ، بهبود حالات روحي در فواصل بين تشنجات مثبت گزارش  شد. در 5 / 23 % بيماران اثرات قابل توجهي تشخيص داده نشد ودر 8 / 8 % بيماران اين گروه منفي گزارش شد.

 گروه کنترل : در اين گروه بهبود حالات روحي در 4/ 36 % بيماران در فواصل بين تشنجات مثبت گزار ش شد. در 8 / 31 % بيماران اثرات قابل توجهي تشخيص داده نشد و در 8 / 31 %بيماران منفي گزارش شد.

بيشترين اثرات مثبت درمان با موسيقي در تغيير حالات روحي بيماران در فواصل بين تشنجات توسط ميزان بهبودي در پارامترهاي زير سنجيده شد:

 ضعف ، سستي و ناتواني

 سوءظن يا به عبارتي شخصي كه با يك توهم آزار و اذيت مي شود

خود بيمارانگاري ( اضطراب و انديشه بيهوده )

پرخاشگري ، عصبانيت

افسردگي

شدت كلي بيماري

در اين گروه ، درمان با موسيقي بيشترين تاثير را در بهبود اختلالات رواني بيماران داشت كه تغيير در وضعيت هر بيمار چشمگير بود .

 منبع :

http://www.iranepi.org/default.aspx?tabid=63&ArticleId=8

(دفاع از زبان اشاره در آموزش و رفع تبعیض)

آموزش ناشنوايان

سارا سياوشي

 چكيده: اين مقاله نگاهي دارد به وضعيت زباني ناشنوايان و به خصوص ناشنوايان ايراني. زبان اشاره زبان اول ناشنوايان ايران است. ولي در حال حاضر زبان آموزش نيست. در حاليكه تجربه نشان داده است ميزان درك و بازده آموزشي ناشنوايان، با استفاده از زبان اشاره بالا مي‌رود و اين امر به پيشرفت تحصيلي و شناختي آنان كمك مي‌كند.

مشكل ديگر در مورد ناشنوايان ايراني ضعف آنان در درک و تولید نوشتار فارسي است. براي از بين بردن اين ضعف بايد از روشهاي آموزش زبان دوم ويژة ناشنوايان استفاده كرد. در اين مقاله با يك بررسي تاريخي و نگاهي به تجربة ديگر كشورها تلاش شده است ديدگاههاي منفي نسبت به زبان اشاره زدوده شود.

 زبان و جامعه زباني

زبان و زبان‌آموزی يکی از پديده‌های پيچيدة انسانی است که محققان را از دير زمانی به خود مشغول کرده است. زبان انسان كيفيتي ذاتي دارد، يعني كودك انسان به طور ذاتي دستگاه درك و توليد و پردازش زباني را داراست و تنها كافي است تا در محيطي زباني (مثلاً در خانواده و شهري فارسي‌زبان) قرار گيرد، تا توانايي بالقوة زباني او به رفتار زباني تبديل شود. البته رفتارهاي زباني جزء پيچيده‌ترين رفتارهاي ذاتي انسان هستند. همة جوامع انساني داراي زبان هستند و زبان همة جوامع انساني داراي پيچيدگي‎هایی کم و بیش یکسان است. زبان ابزار ارتباطي انسان است. به عبارتي انسانها زبان را مي‌سازند. يعني براي ساخته شدن هر زباني يك جامعة انساني لازم است. بنابراين هيچكدام از زبانهايي كه مي‌شناسيم جدا از جامعة زباني شكل نگرفته‌اند. بلكه در گذشته‌هاي دور با تشكيل جوامع انساني يا از اشتقاق از يك جامعة ديگر اين زبانها به مرور شكل گرفته‌اند .

 زبان اشاره

زبانهاي اشاره زبانهايي بصري – حركتي و ابزار ارتباطي افراد ناشنوا در مناطق مختلف دنيا هستند. بر خلاف تصور بسياری، زبان اشاره زبانی جهانی نیست و هر منطقه دارای زبان اشارة خاص خود است. اين زبانها نيز مثل همة زبانهاي ديگر،  درون مرزهای يک کشور نيز دارای  اشکال گوناگون و لهجه‌های مختلف هستند. طبيعتأ ميان زبانهای اشارة دنيا شباهتهايی وجود دارد، اما اين شباهتها بدان معنا نيست که ناشنوايان کشورهای مختلف قادر به فهميدن هم هستند.  مانند ساير زبانهاي طبيعي دنيا براي شكل‌گيري و تحول هر زبان اشاره‌اي يك جامعة زباني لازم است. مسلم است كه در جوامعي كه ناشنوايان مجالي براي ديدار با يكديگر ندارند و هر ناشنوايي در خانوادة شنواي خود به صورت جدا افتاده از ديگران زندگي مي‌كند، امكاني براي شكل‌گيري يك زبان اشارة واقعي وجود ندارد. گرچه ممكن است زباني طبيعي بين يك فرد ناشنوا و افراد شنواي خانواده‌اش شكل بگيرد كه البته براي ديگر ناشنوايان قابل درك نيست (زبان اشارۀ خانگی).

در كشور نيكاراگوئه تا پنجاه سال پيش زبان اشاره‌اي منسجم كه از طريق آن ناشنوايان اين كشور با هم ارتباط برقرار كنند، وجود نداشت، تا اينكه اولين مدرسة ناشنوايان در شهر «ماناگوئه» تأسيس شد و در مدت چند سال يك زبان كامل و طبيعي ميان ناشنوايان اين كشور به نام «زبان اشارة نيكاراگوئه‌اي» شكل گرفت كه زباني كارآمد و دقيق است.

زبان اشاره  از ترکيب حرکات انگشتان، دست ها و حالات صورت به وجود می‌آيد. چنانچه به طور مثال حرکت دهان يا حالت ِ کلی صورت تغيير کند، معنای کلمة توليد شده نيز می‌تواند تغيير کند، يا به عبارت ديگر کلمة ديگری توليد مي‌شود. همين اصل در مورد حرکات انگشتان و دستها نيز صادق است.

زبانهاي اشاره از زبانهاي كلامي محيط خود مستقل  و البته تا حدودی تحت تأثیر آن هستند، زبان اشاره‌اي كه ناشنوايان ايراني استفاده مي‌كنند، گرچه به نام «زبان اشارة فارسي» ناميده مي‌شود، با زبان فارسي تفاوتهاي اساسي دارد. بعضي گمان مي‌كنند اگر كلمات زبان فارسي را در هر جملة فارسي يكي يكي با اشاره‌هاي زبان اشاره جايگزين كنند، حاصل زبان اشارة ناشنوايان است. درحاليكه اين روش تنها «فارسي اشاره‌اي» ناميده مي‌شود. يعني نوعي زبان فارسي است كه كدهاي كلامي با كدهاي اشاره‌اي جايگزين شده است. درست مانند اين است كه جمله‌اي فارسي را با كلمات انگليسي جايگزين كنيم بدون آنكه ساختار جملة فارسي را تغيير دهيم.

 پيشينة آموزش ناشنوايان و مسئلة ارتباط

     آموزش به ناشنوايان در اروپا قدمتي دويست و چند ساله دارد. اولين مدرسة ناشنوايان  در سال 1755 ميلادي در پاريس تأسيس شد. در این مدرسه با ابداع علائم دستي زبان فرانسه را به كودكان ناشنوا آموزش مي‌دادند. روشهاي آموزشي این مدرسه بعدها در سراسر اروپا و آمريكا رواج يافت. اولين مدارس ناشنوايان در ايالات متحدة آمريكا در سال 1817 تأسيس شد (مالمكيار 2004: 473).

      در طول تاريخ آموزش ناشنوايان همواره سؤالها و مشكلاتي در امر آموزش به افرادي كه از زبان گفتاري محيط خود بي‌بهره هستند وجود داشته است و معلمان و مسئولان با مشكلات بسياري در زمينة آموزش به ناشنوايان روبرو بوده‌اند. از جمله اين كه آيا براي برقراري ارتباط مؤثر لازم است ناشنوايان را وادار به يادگيري زبان گفتاري كرد يا اينكه معلمان را واداشت تا زبان ناشنوايان را بياموزند.

تا پيش از گسترش علم زبان‌شناسي و پذيرفتن زبانهاي اشاره به‌عنوان زبانهايي مستقل، عملاً گزينة اول مورد توجه معلمان و نظريه‌پردازان بود. در قرن هجدهم ميلادي معلمان مدارس تلاش داشتند با ادغام كردن كودكان ناشنوا با كودكان شنوا آنها را از منزوي شدن نجات دهند. آنها اين كار را با سركوب زبان اشاره و جلوگيري از استفادة ناشنوايان از زبان اشاره انجام مي‌دادند. دلايلي هم براي اين كار خود داشتند كه دلايل قابل توجهي بود. از جمله اينكه 95 درصد اولياي كودكان ناشنوا، شنوا بودند. همچنين معلمان آنها همگي شنوا بودند. بنابراين طبيعي است كه برقراري ارتباط با اوليا و معلمان از نيازهاي اولية كودك ناشنواست و انگيزة بالايي است براي اينكه كودكان ناشنوا زبان گفتاري محيط را بياموزند. تلاش براي همگون كردن ناشنوايان با اجتماع افراد شنوا به حدي بود كه به جاي اصطلاح deaf (ناشنوا يا كر) از hearing impaired (دچار نقص شنوايي) استفاده مي‌شد. كودكاني كه در مدرسه از زبان اشاره استفاده مي‌كردند تنبيه مي‌شدند. مثلاً دستان آنها به دو طرف بدنشان بسته مي‌شد تا نتوانند دستان خود را حركت دهند يا پلاكاردي به گردنشان آويزان مي‌كردند كه روي آن نوشته شده بود:«من ميمونم». مسئولان و معلمان براي اين روش توجيه‌هايي داشتند. از جمله اينكه زبان اشاره زبان راحتي است و اگر بچه‌ها را آزاد بگذاريم از زبان اشاره استفاده كنند، ديگر به خود زحمتي نمي‌دهند كه زبان گفتاري را بياموزند. يا اينكه دستگاه صوتي كودك در صورت عدم استفاده از كار مي‌افتد. يا زبان اشاره زبان واقعي و كاملي نيست، بنابراين اگر از آن استفاده شود، ظرفيت ذهني كودكان ناقص مي‌ماند. جالب اينجاست كه بسياري از اين توجيهات براي گروههاي اقليت زباني ديگر نيز گفته مي‌شد (وول 1990: 741).

     در سال 1880 كنفرانسي بين‌المللي در شهر ميلان در ايتاليا براي آموزگاران ناشنوايان برگزار شد. در اين كنفرانس اعلام شد كه«با در نظر گرفتن برتري بي‌چون و چراي گفتار بر اشاره در بازگرداندن فرد ناشنوا به جامعه و ارائة دانش زباني كامل‌تر، روش شفاهي  بايد بر زبان اشاره در آموزش ناشنوايان ترجيح داده ‌شود.» (دوچر 1984: 33)

     از آن هنگام نهضت آموزش شفاهي در سراسر اروپا شدت عمل بيشتري گرفت و استفاده از زبان اشاره در كلاسهاي درس قدغن شد. تا قبل از سال 1880 از زبان اشاره نيز در آموزش ناشنوايان استفاده مي‌شد.

     امروزه نيز مكتبهاي آموزشي مختلفي براي ناشنوايان و كم‌شنوايان وجود دارد. گروهي بر اين باورند كه تضعيف زبان اشاره و تأكيد بر روشهاي ديگر، مخالفت با نظام طبيعي ذهني كودكان و تأكيد بر روشهاي مصنوعي است و گروه ديگر معتقدند تأكيد بر زبان اشاره انگيزة كودكان را براي يادگيري زبان گفتاري كاهش مي‌دهد. بعضي مي‌گويند در آموزش به ناشنوايان نمي‌توان نقش دستها را ناديده گرفت. از اين رو زبان اشاره و هجي دستي  مهمترين ابزار آموزشي ناشنوايان محسوب مي‌شود. عده‌اي ديگر طرفدار روش «ارتباط كامل » يا ارتباط با همة ابزارهاي موجود هستند و معتقدند بايد از همة تواناييهاي كودك ناشنوا يا كم‌شنوا از جمله اشاره، لب‌خواني، گفتارخواني و استفاده از سمعك (باقيماندة شنوايي فرد) در آموزش استفاده كرد. گروهي ديگر بر گفتاردرماني و تقويت شنوايي ناشنوايان و كم‌شنوايان تأكيد دارند و معتقدند آموزش زبان گفتاري از طريق لبخواني و گفتارخواني از اولويتهاي آموزشي ناشنوايان است. عده‌اي نيز معتقدند كه زبان اساساً ماهيتي شنيداري دارد و جز با تحريك حس شنوايي زبان‌آموزي ميسر نيست. البته اين گروه اخیر در مورد كودكان ناشنواي مطلق به موفقيت چنداني دست پيدا نمي‌كنند.

 آموزش ناشنوايان در ايران، مشكلات و راهكارها

     مهمترين مشكل ناشنوايان مسئلة زبان آموزش و نحوة برقراري ارتباط معلمان با ناشنوايان است. مهمترين بحث نيز در اين ميان انتخاب روش يا روشهايي براي آموزش به ناشنوايان است.

پيروان آموزش شفاهي معتقدند افراد ناشنوايي كه تنها زبان اشاره را براي ارتباط استفاده مي‌كنند، از جامعة پيرامون خود جدا مي‌شوند، چرا كه تعداد بسيار كمي از افراد شنوا زبان اشاره مي‌دانند. آنها معتقدند كه استفاده از زبان اشاره باعث انزواي جامعة ناشنوا از بقية افراد جامعه مي‌شود. از اين رو آموزش گفتار و لبخواني براي همگون شدن و ادغام ناشنوايان در جامعه ضروري است. اما تجربه نشان داده است كه انرژي و زماني كه صرف گفتار و لبخواني مي‌شود و تحريمهايي كه در مورد استفاده از زبان اشاره اعمال شده در مجموع افت تحصيلي را به دنبال داشته است. در عوض تجربة مدارسي كه در آنها به نحو گسترده‌اي از زبان اشاره استفاده شده (مانند مدارس آمريكاييHartford Asylum در دهة 1850) نشان داده است كه دانش‌آموختگان اين مدارس با كسب مدارج تحصيلي در دانشگاهها همانند همسالان عادي خود توانسته‌اند وارد جامعة پيرامون خود شوند و ديگر منزوي نباشند (مالمكيار2004: 474).

     از آنجايي كه ناشنوايان توانايي شنيدن اصوات را ندارند، نبايد از آنها انتظار داشت تنها با مشاهدة حركات لبها و بدون شنيدن صوت مفاهيم را به طور كامل درك كنند. جالب اينجاست كه افراد شنوا براي درك سخنان يكديگر لازم نيست به هم نگاه كنند و حتي از طريق تلفن به راحتي مفاهيم را منتقل مي‌كنند. پس مشاهدة لبها در ايجاد ارتباط شفاهي آنچنان با اهميت نيست. به اعتقاد كارشناسان، لبخواني تفسيري ناقص و تحريف شده از ساختمان زبان محاوره‌اي ارائه مي‌دهد. واحدهاي قابل رؤيت با اصوات شنوايي حاصل از زبان محاوره‌اي هم‌شكل نيستند. از اين رو لبخواني براي يادگيري دستور و نحو زبان مناسب نيست. ساير محققان نيز تأكيد دارند كه لبخواني به منزلة دريافت ديداري زبان نمي‌تواند از محدودة كنش فراتر رود (ساويج و ديگران1371).

از طرفي زبان اشاره‌اي كه به طور طبيعي در ميان گروههاي ناشنوايان شكل مي‌گيرد، امكاناتي در اختيار آنان قرار مي‌دهد كه همانند همة امكاناتي است كه گفتار براي افراد شنوا داراست. در زبانهاي اشارة طبيعي لحن  و لهجه  وجود دارد كه در لبخواني وگفتارخواني يافت نمي‌شود. زبانهاي اشاره، همانند زبانهاي گفتاري، شعر، طنز، بازيهاي زباني، آواز و نمايش دارند. ناشنوايان با زبان اشاره امكان بيشتري براي بروز و پرورش مهارتهاي ارتباطي دارند.

     بنابراين استفاده از زبان اشاره در مدارس ناشنوايان با برطرف كردن نيازهاي ارتباطي ناشنوايان، اعتماد به نفس و علاقه به يادگيري را در ميان آنها افزايش مي‌دهد تا جايي كه حتي علاقه به يادگيري زبان فارسي هم در آنها پيشرفت خواهد كرد. همانطور كه در جمعيت فارسي‌زبان هم، دانش‌آموزان و دانشجوياني كه علاقه به ادامة تحصيل و انگيزة يادگيري در آنها بيشتر باشد، هنگامي كه به موقعيت زبان انگليسي در حوزة علم پي مي‌برند، انگيزة ياد گرفتن زبان انگليسي هم در آنها افزايش مي‌يابد. ادامة تحصيل ناشنوايان باعث مي‌شود از انزوا خارج شوند. چرا كه با بهبود وضع تحصيلي، اهميت يادگيري زبان فارسي را براي ايجاد ارتباط در امور آموزشي ـ پژوهشي و به خصوص نياز به پيشرفت مهارتهاي خواندن و نوشتن احساس خواهند كرد و به صورت افرادي دوزبانه و دوفرهنگي وارد جامعة دانشگاهي فارسي‌زبان خواهند شد. تعداد محدودي از ناشنوايان ايراني كه توانسته‌اند به مقاطع بالاتر از ديپلم راه پيدا كنند، به مرور داراي دوستان بسياري در ميان افراد شنوا شده‌اند و بيش از بقية ناشنوايان با مردم شنوا ارتباط برقرار مي‌كنند. 

    زبان اشارة فارسي زبان كامل و كارآمدي است و بيش از ساير نظامهاي ارتباطي در انتقال مفاهيم به ناشنوايان كارايي دارد (سياوشي1384). بنابراين استفاده از اين زبان در آموزش نه تنها نبايد سركوب شود، بلكه بايد هر چه بيشتر معلمان را با اين زبان آشنا ساخت و حتي از افراد ناشنوا در امر آموزش ناشنوايان استفاده كرد.

به طور كلي مهمترين عامل در حل مشكلات آموزشي ناشنوايان ايران اين است كه لازم است مسئولان آموزشي زبان اشاره را زباني مستقل از فارسي بدانند و بپذيرند كه زبان فارسي زبان دوم ناشنوايان است. بنابراين بايد معلمان و امكاناتي براي آموزش زبان فارسي به ناشنوايان درنظر گرفته شود و مواد آموزشي آنها متفاوت با افراد شنوا باشد. همچنين از زبان اشاره، يعني زبان اول ناشنوايان، در امر آموزش استفادة گسترده شود. در غير اين صورت مقايسة ميزان يادگيري و سطح دانش آنها با افراد شنوا تبعيضي آشكار است. دانش‌آموزان ناشنواي ايراني امروز اين تبعيض را كاملاً احساس مي‌كنند. آنها تقريباً در تمام دروس خود با مشكل يادگيري روبرو هستند كه علت اصلي آن ناتواني معلمان در برقراري ارتباط مؤثر با آنهاست.

      معلمان ناشنوايان در ايران مشكلات بسياري در آموزش و ارتباط با ناشنوايان دارند. برخي از آنان كه انگيزة آموزش بيشتري دارند، سعي در يادگيري زبان اشاره مي‌كنند تا بتوانند ارتباط بهتري با دانش‌آموزان خود داشته باشند. اما تعداد اين معلمان اندك است. عدة ديگر روشهاي ارتباطي خاص خود را ابداع مي‌كنند و در ياد دادن بعضي دروس ممكن است به موفقيتهاي مقطعي دست يابند. اما تعداد بسيار زيادي از معلمان به نوعي نااميدي در امر آموزش به دانش‌آموزان ناشنوا رسيده‌اند و به سقفي محدود از يادگيري در ناشنوايان بسنده كرده‌اند. مشكلات يادگيري ناشنوايان در برخي دروس حادتر است. در دورة دبيرستان در يادگيري زبان و ادبيات فارسي، زبان انگليسي و زبان عربي تقريباً تمام دانش‌‌آموزان ناشنوا نسبت به همتايان شنواي خود به نحو چشمگيري ضعيف هستند. نكتة مورد توجه اين است كه همة دروس فوق در آزمون سراسري ورود به دانشگاه داراي ضريب بالا هستند و همين امر راهيابي به دانشگاه را براي ناشنوايان تا حد زيادي غيرممكن ساخته است.

      بعضي از ناشنوايان كه در زمينه‌هاي آموزشي و تحصيلي از بقيه موفق‌تر بوده‌اند (بيشتر افرادي نيمه‌شنوا هستند يا اينكه از بدو تولد ناشنوا نبوده‌اند و به دلايلي در كودكي يا بزرگسالي ناشنوا شده‌اند)، در محافلي به غير از مدارس رسمی، اقدام به برگزاري كلاسهاي تقويتي براي كودكان و نوجوانان ناشنوا يا كلاسهاي سوادآموزي براي بزرگسالان ناشنوا مي‌كنند و موفقيت در اين كلاسها به نحو چشمگيري بالاتر از كلاسهاي رسمي مدارس است.

به اين ترتيب معلوم می‏شود که مهمترين عامل در برقراري ارتباط با ناشنوايان آشنايي با زبان و فرهنگ آنان است. متأسفانه در مدارس ناشنوايان از معلمان ناشنوا يا كساني كه با زبان اشاره آشنايي داشته باشند به نحو گسترده‌اي استفاده نمي‌شود و همين امر ميان دانش‌آموزان و معلمان فاصله ايجاد كرده است.

     سالهاست تلاش مي‌شود با كم‌رنگ كردن زبان اشاره و ترويج روش شفاهي ناشنوايان در جامعه ادغام شوند. اما ناشنوايان همچنان با افت تحصيلي دست به گريبانند و راهيابي به دانشگاه براي آنان بسيار مشكل است. با اينكه يكي از اهداف روش شفاهي پرورش مهارت در زبان فارسي است، اما زبان فارسي ناشنوايان همواره نسبت به  همسن و سالان شنواي آنها بسيار ضعيف‎تر‌ است و همين امر ورود به دانشگاه را براي آنها بسيار سخت كرده است. نتايج برخي از تحقيقات (جلالي‌پور1379: 31-30) نشان مي‌دهند كه كودكان ناشنواي شديد در توليد نوشتار فارسي خطاهاي دستوري آشكاري مرتكب مي‌شوند. كودكاني با افت شنوايي بيشتر تمايل به حذف واژه‌هاي دستوري مثل حروف اضافه و افعال كمكي دارند. ترتیب کلمات در اكثر جملاتشان داراي الگوي غیر فارسی است و برخي اصلاً دستور مشخصي ندارند يا از نظر دستوري انحراف دارند. همچنين با افعالي چون «بودن» و «داشتن» در زبان فارسي مشكلات خاصي دارند. دانش‌آموزان ناشنوا در پردازش تضاد معنايي در مورد واژگان فارسي كندتر از همتايان شنواي خود هستند (شفيعي:1376). همچنين از مجموعة گفته‌هاي [فارسي] ناشنوايان تنها 15/30 درصد گفته‌ها از نظر دستور زبان فارسي درست يا قابل قبول است (بني‌هاشمي:1375).

     اين پژوهشها و مشاهدات ديگر همگي مؤيد اين امر است كه زبان فارسي براي ناشنوايان ايراني جايگاه یک زبان دوم را دارد. بنابراين آموزش فارسي به ناشنوايان نيز بايد متمايز از ديگران و با امكانات و روشهايي متفاوت انجام شود.

 فارسی اشاره ای:     استفاده از نظام ارتباطي «فارسي اشاره‌اي» شايد براي آموزش زبان فارسي مفيد باشد. البته با گفتن هر جملة فارسي به صورت فارسي اشاره‌اي بايد ترجمة آن را به زبان اشارة طبيعي نيز بيان كرد تا مفهوم جملة فارسي براي ناشنوا مشخص شود. اما استفاده از اين نظام براي برقراري ارتباط با ناشنوايان و اطلاع‌رساني به آنان (به روشي كه در اخبار ويژة ناشنوايان در روزهاي جمعه در تلويزيون مي‌بينيم) روشي عقيم است و امر ارتباط را مختل مي‌كند. ناشنوايان با اين روش نمي‌توانند به خوبي ارتباط برقرار كنند و اين امر به علت بي‌سوادي  يا تنبلي آنها در يادگيري زبان فارسي نيست. دلايل آن را در جاي ديگري بايد پيدا كرد. فارسي زباني است با نمود شنيداري ـ آوايي و با شنيدن درك مي‌شود. از اين رو زباني است كه ترتيب خطي ـ زماني در آن اهميت دارد. يعني هر كلمه بعد از كلمة قبلي مي‌آيد و اين ترتيب زماني جزء منطق زبان فارسي و هر زبان گفتاري ديگري است. در فارسي نمي‌توان به طور هم‌زمان دو واژه را گفت يا نوشت. در حاليكه زبان اشاره يك زبان بصري است و آن را بايد ديد. همانطور كه در اين پژوهش نشان داده شد، در زبان اشاره ساختار فضايي اهميت بسيار دارد و اطلاعات هم به صورت متوالي و هم به صورت هم‌زمان منتقل مي‌شوند. بنابراين نقش ترتيب زماني در اين زبان با زبان فارسي متفاوت است. اين دو زبان در توليد، دريافت و شكل متفاوتند. بنابراين از تلفيق اشاره‌هاي زبان اشاره با نحو زبان فارسي ابزار ارتباطي نامناسبي به وجود مي‌آيد كه نه ناشنوايان مي‌توانند با آن ارتباط برقرار كنند و نه فارسي‌زبانان. چرا كه اشارات به صورت مجزا زبان را نمي‌سازند، بلكه استفاده از تمام جنبه‌هاي حركات دستها ، صورت، حركت سر و قواعد نحوي زبان اشاره لازم است تا ارتباط ميسر شود.

     مدتي است در ايران طرح تلفيق ناشنوايان در مدارس عادي به اجرا گذاشته مي‌شود. يكي از استدلالهاي كارشناسان براي اجراي اين طرح علاوه بر تأكيد بر عدم انزواي ناشنوايان اين است كه با اين طرح نگرشهاي افراد شنوا به ناشنوايان نيز بهبود پيدا مي‌كند. چون دانش‌‌آموزان شنوا با ناشنوايان وارد تعامل مي‌شوند و ديدگاههاي غلط نسبت به جامعة ناشنوا به سمت نگرشهاي واقعي بهبود مي‌يابد (به‌پژوه و ديگران 1379). اين هدف قابل تحسين است. اما بايد دانست روشهاي آموزشي را نمي‌توان براي افراد شنوا و ناشنوا يكسان به كار برد. همانطور كه اگر با زبان اشاره و بدون آموزش آن سعي كنيم مثلاً درس علوم را براي كودكان فارسي‌زبان توضيح دهيم كار عبثي كرده‌ايم، در آموزش به ناشنوايان هم نمي‌توان از زبان فارسي استفاده كرد و انتظار داشت كه همپاي دانش‌آموزان شنوا درس را ياد بگيرند. مگر آنكه قبلاً سطح فارسي آنان را به حد قابل قبولي برسانيم. معلمان در آموزش زبان فارسي به ناشنوايان بايد به گونه‌ها و سطوح مختلف زبان فارسي آگاه باشند و تفاوتهاي فارسي نوشتاري و محاوره را نيز به‌ آنان آموزش دهند. البته ناشنوايان براي ادامة تحصيل به فارسي نوشتاري نياز بيشتري دارند و درك اين نياز نيز براي معلمان ضروري است.

     از ميان روشهاي آموزش زبان گفتاري به ناشنوايان روش دوزبانه ـ دو فرهنگي تلقي كردن ناشنوايان و آموزش زبان گفتاري به عنوان زبان دوم به آنها امروز روش پذيرفته‌اي است ( پل و كويگلي1994: 225). البته در مورد دوزبانگي ناشنوايان بايد توجه داشت كه با دوزبانه‌هاي ديگر تفاوتهايي دارند. از جمله اينكه تنوع مهارتهاي زباني و رفتارهاي زباني در ميان ناشنوايان بيشتر از ساير دوزبانه‌هاست. چون آنها زبان اول خود را در سنين مختلف و به روشهاي مختلف آموخته‌اند. همچنين حقوق مربوط به دوزبانه‌هاي ديگر كه پايگاه خانواده و قوميت آنها را حمايت مي‌كند، در مورد اغلب ناشنوايان ناديده گرفته مي‌شود (حدود 90 درصد ناشنوايان در خانواده‌هايي شنوا متولد مي‌شوند) (اشر1994 : 3889). همچنين بايد دانست كه گويشوران زبانهايي غير از فارسي در ايران (مانند كردها، عربها، ترك‌ها، بلوچها و...) اغلب از كودكي اين امكان را دارند كه از طريق رسانه‌هاي ديداري ـ شنيداري مانند تلويزيون، كه امروز استفاده از آن در دورافتاده‌ترين مناطق ايران هم رواج دارد، در معرض زبان فارسي باشند. اما ميزان بيگانگي ناشنوايان با زبان فارسي از ديگر اقليتهاي زباني هم بيشتر است. چون آنان امكان استفاده از راديو و تلويزيون را جز با ترجمه و به واسطة يك رابط زبان اشاره ندارند.

پس از پذيرفتن اين واقعيت كه گويشوران زبان اشاره داراي فرهنگ و رفتارهاي زباني و ارتباطي متفاوتي با فارسي‌زبانان هستند، بايد به دنبال يافتن روشهاي مؤثر براي آموزش زبان فارسي و همچنين آموزش علوم و فنون به ناشنوايان بود.

     در آموزش به ناشنوايان نقش زبان اشاره را نمي‌توان ناديده گرفت. در همايشي كه در سال 1993 در سوئد با عنوان «دوزبانگي در آموزش ناشنوايان» برگزار شد، به تجربة موفق آموزش ناشنوايان در طول دو دهه در سوئد اشاره شد. در اين كشور از زبان اشاره به عنوان واسطة آموزش استفاده مي‌شود و زبان نوشتاري سوئدي به عنوان زبان دوم به ناشنوايان ياد داده مي‌شود. (هيلتنستام 1994).

     توصيف زبان‌شناختي زبان اشارة فارسي، تدوين كتابهايي در معرفي اين زبان، تأليف دستور زبان اشارة فارسي و فرهنگ اشارات اين زبان در چارچوب مطالعات زبان‌شناختي و تهية كتابهاي آموزشي براي يادگيري و آموزش زبان اشارة فارسي از مهمترين كارهايي است كه سازمانهاي متولي امور بايد در دستور كار خود قرار دهند. در كنار آن تهية كتابهاي آموزشي مختلف از جمله آموزش زبان فارسي مخصوص ناشنوايان نيز اهميت بسيار دارد.

  منابع :

- بني‌هاشمي، سيد محسن (1375). برخي ويژگيهاي زباني در گفتار دانش‌آموزان ناشنواي تهراني. پايان‌نامة كارشناسي ارشد گفتاردرماني. دانشكدة علوم بهزيستي و توانبخشي.

 - به پژوه، احمد و ديگران (زمستان 79). «مقايسه نگرش دانش‌آموزان دبيرستانهاي تلفيقي و عادي نسبت به دانش‌‌آموزان ناشنوا و يكپارچه‌سازي آموزش آنان»، مجلة روانشناسي، شمارة 16،  صص387-371

- جلايي‌پور، مريم (1379). بررسي ميزان به‌كار‌گيري عناصر نحوي در بيان نوشتاري دانش‌آموزان كم‌شنواي مدارس استثنايي و مقايسة آن با دانش‌آموزان سالم در پاية پنجم دبستان شهر تهران، پايان‌نامه. دانشكدة علوم بهزيستي و توانبخشي.

- ساويج، آر. دي، ايوانز، ال، ساويج، جي. اف.، ، روانشناسي و ارتباط در كودكان ناشنوا، (ترجمة شرمين خزائلي1371)  معاونت فرهنگي آستان قدس رضوي.

- سياوشي، سارا (1384). نگاهي به ساخت اشاره‌ها و همنشيني آنها در زبان اشارة فارسي. پايان‌نامة كارشناسي ارشد. دانشگاه علامه طباطبايي.

-Grosjean, F.(1994). “Sign Bilingualism” In Asher, R.E. (ed). The          Encyclopedia of Language and Linguistics, Vol. 7,Pergamon Press.                                                                                          

-Hyltenstam, Ahlgren, Inger & Kenneth. (1994).Bilingualism in Deaf Education, Signum.

-Malmkjar, Kirsten. (2004). The Linguistics Encyclopedia. 2nd Edition Routledge.

Newport. EL & Meier. R (1985). The acquisition of American Sign acquisition. Hillsdale. NJ: Erlbaum

-Paul, Peter V. & Quigley, Stephen P. (1994). Language and Deafness (2nd ed.), Singular Publishing Group.

-Woll, B. (1990). Sign Language, in N.Colling, An Encyclopedia of Language and Linguistics, Routledge, pp: 740 – 783

منبع :  

 http://anthropology.ir/node/8394

 

ملی پوشان تیم فوتسال آی دی معلولان

 

 

آخرین روز تمرینات ملی پوشان تیم فوتسال آی دی معلولان

تیم ملی فوتسال آی دی معلولان، بامداد امروز تهران را برای حضور در رقابت های جهانی فرانسه ترک کرد

آخرین تمرینات ملی پوشان تیم فوتسال آی دی کشورمان روز گذشته با حضور مسئولین انجمن، نمایندگان رسانه ها و پیش کسوتان فوتبال در محل فدراسیون برگزار شد.

عکس : مجید زینال زاده

http://www.irisfd.ir/index.aspx?siteid=1&pageid=125&newsview=4049

 

دستاورد باورنکردنی پزشکی: قطع‌ نخاعی‌ها می‌توانند روی پاهای خود راه بروند  

    استفاده از آرایه‌ای از الکترود که پایین‌تر از منطقه آسیب‌دیده نخاع فرد ایمپلنت می‌شود، به بیمارانی که دچار آسیب‌های نخاعی شده‌اند، کمک می‌کند راه بروند و حتی در زمان قطع جریان الکتریکی نیز توان حرکتی خود را حفظ کنند.محبوبه عمیدی: فلج شدن به دلیل آسیب‌های نخاعی دیگر به معنی یک عمر روی صندلی چرخ‌دار نشستن نیست. این را گروهی از محققان می‌گویند که موفق شده‌اند با کاشت یک ایمپلنت الکتریکی حرکت را به پاهای مردی که چندین سال پیش فلج شده برگردانند و به او اجازه دهند بدون نیاز به کمک بایستد، حتی زمانی که جریان الکتریکی از کار افتاده است.

اندرو میس که ساکن لوئیس‌ویل در کنتاکی است، می‌گوید: «ناگهان متوجه شدم می‌توانم انگشت کوچک پایم را حرکت دهم، این تجربه زندگی من را تغییر داد». این تجربه توسط ایمپلنتی ایجاد شده که به نظر می‌رسد ارتباطات خاموش (غیرفعال) نخاع را در منطقه آسیب‌دیده به شکل دائمی تقویت کرده یا حتی موجب ایجاد ارتباطات تازه‌ای شده که بدون نیاز به محرک الکتریکی نیز می‌توانند پیام‌های عصبی را انتقال دهند.

به گزارش نیوساینتیست، نتایج این تحقیق خبر از تحولاتی انقلابی در آینده می‌دهد چون نشانه این است که مناطق آسیب‌دیده نخاع حتی سال‌ها پس از تخریب می‌توانند فعالیت خود را از سر بگیرند.

مطالعات پیشین که روی حیواناتی که از ناحیه نیم‌تنه پایین خود فلج بوده‌اند، انجام شده نشان می‌دهد تحریکات الکتریکی پیوسته‌ای که نخاع آنها را در منطقه‌ای پایین‌تر از بخش آسیب‌دیده تحت‌تأثیر قرار داده، به حیوان کمک کرده روی چهارپای خود بایستد یا حتی عضلات خود را به حرکت درآورد. محققان می‌گویند این تحریکات به این دلیل موفقیت‌آمیز بوده که اطلاعات مربوط به حس عمقی (درک موقعیت بدن و حرکت ماهیچه‌ها) را به نخاع انتقال داده و در مقابل داده‌های مورد نیاز برای حرکت و واکنش به شرایط را از نخاع و بدون دخالت مغز به این ماهیچه‌ها منتقل کرده است.

سال گذشته سوزان هارکما و کلادیا آنجلی از مرکز توانبخشی فریزر و دانشگاه لوئیس‌ویل در کنتاکی تلاش کردند با روشی مشابه پاسخ انسان‌هایی را که فلج شده‌اند به تحرکات الکتریکی در منطقه‌ای پایین‌تر از بخش آسیب‌دیده نخاع بررسی کنند. آنها بیماری را انتخاب کردند که از سال 2006/1385 که در نتیجه تصادف با یک خودرو فلج شده بود، هیچ فعالیت حرکتی در منطقه پایین‌تر از بخش آسیب‌دیده نخاع او در ناحیه گردن ثبت نشده بود.

معالجات متعدد فیزیوتراپی نتوانسته بود به این بیمار کمک کند؛ اما زمانی که آرایه‌ای شامل 16 الکترود در بخش پایینی نخاع او قرار گرفت تا اعصاب این منطقه را با فعالیت الکتریکی پیوسته تحریک کند، این بیمار توانست برای اولین‌بار وزن بدن خود را تحمل کرده و روی پاهای خودش بایستد.

اتفاقات غیرمنتظره دیگری هم در راه بودند. این بیمار پس از 7 ماه توانست انگشت کوچک پای خود را زمانی که الکترودها فعال بودند به حرکت درآورد. آنجلی می‌گوید: «او توانست انگشت خود و حتی قوزک پایش را به حرکت درآورد. این اتفاق نشان می‌داد فرمان‌های اختیاری مغز نیز از منطقه آسیب‌دیده نخاع عبور کرده و به ماهیچه‌ها رسیده‌اند».

این فرد در طول زمان توانست کنترل مثانه خود را به دست آورد و یک زندگی جنسی طبیعی داشته باشد، علاوه بر این بدن او بهتر می‌توانست دمای خود را کنترل کند. تمامی این تغییرات نشان می‌دادند زمانی که الکترودها فعال هستند داده‌های عصبی دارند از مغز به بخش‌هایی از بدن فرد می‌رسند که پیش از این دسترسی به آنها ممکن نبوده است.

رجی اجرتون از دانشگاه کالیفرنیا در لوس‌آنجلس که یکی دیگر از همکاران این تحقیق بوده، می‌گوید: «ما فقط می‌خواستیم با استفاده از حس عمقی فرد به نخاع کمک کنیم که به او اجازه ایستادن بدهد. اصلا فکر نمی‌کردیم تحریکات الکتریکی بتوانند ارتباطی میان مغز و نخاع ایجاد کنند. می‌توانیم این تغییر را ناشی از ایجاد ارتباطات تازه در منطقه آسیب‌دیده بدانیم؛ اما از آنجا که شاهد چنین تغییری در حیوانات نبوده‌ایم، باید دلیل دیگری برای آن پیدا کنیم. توضیح امکان‌پذیرتر نقش تحریک الکتریکی در افزایش شدت آستانه پیام‌های عصبی و رسیدین آن به حدی است که موفق شده پیام‌های مغز را برای ماهیچه‌ها بفرستد. شاید در این منطقه ارتباطات خاموشی وجود دارند یا سلول‌های عصبی که به دلیل آسیب‌دیدگی نمی‌توانند به تنهایی فعال شوند و این تحریکات الکتریکی پیام‌های ارسالی توسط آنها را تقویت کرده و به حد آستانه ارسال پیام‌ها رسانده است». 

آنجلی و همکارانش امکان دیگری را پیش‌بینی کرده‌اند، آنها حدس می‌زدند این اعصاب حسی باشند که به کمک بیمار آمده‌اند تا علاوه بر حس کردن دوباره پاهای خود بتواند به کمک آنها حرکت کند. آنها از میس و داوطلب دیگری که دچار فلج اعصاب حسی و حرکتی شده بود خواستند از ایمپلنت استفاده کنند. هر دوی این افراد در هنگام روشن بودن دستگاه قادر به حرکت پاهای خود بودند.

در طول زمان این دو بیمار و داوطلب سومی که به آنها اضافه شده بود، توانستند پاها و حتی انگشتان پای خود را حرکت دهند. تمرین‌ها باعث شدند این افراد بهتر بتوانند همکاری کنند و با قدرت بیشتری به حرکت ادامه دهند. پس از 4 ماه تمرین از میزان تحریک مورد نیاز برای حرکت آنها نیز کاسته شده بود.

آنجلی می‌گوید شگفتی بزرگ هنوز در راه بود. سه ماه بعد در حین تمرین‌ها دیدیم میس می‌تواند در حالی که بدنش هیچ سیگنال خارجی دریافت نمی‌کند، پاهای خود را حرکت دهد. انتظار نداشتیم در چنین زمان کوتاهی این نتیجه عالی را بگیریم». اجرتون می‌گوید: «حالا به این نیاز داریم که ببینیم چطور می‌توانیم ارتباطات خاموش را به آستانه ارسال پیام‌ها برسانیم. دستگاهی که از آن استفاده کردیم سی سال پیش و برای سرکوب احساس درد در بیماران ساخته شده بود، شاید ایمپلنت‌های تازه بتوانند سریع‌تر ما را به جواب برسانند».

آنجلی می‌گوید: «درحال حاضر هیچ کدام از داوطلبان نمی‌توانند بدون استفاده از تکیه‌گاه حرکت کنند؛ اما آزمون ما نشان می‌دهد حتی در کسانی که سخت‌ترین آسیب‌های نخاعی را تجربه کرده‌اند، می‌توان به فعال کردن ارتباطات خاموش امیدوار بود».

http://www.khabaronline.ir/detail/253914/science/medical


 

عید سعید قربان مبارک باد

 

 

 

90درصد بزهکاران خیابانی دانش آموزان اخراجی هستند

هشدار رئیس دانشکده روانشناسی تهران:

90درصد بزهکاران خیابانی دانش آموزان اخراجی هستند

خبرگزاری فارس: رئیس دانشکده روانشناسی دانشگاه علوم پزشکی تهران با اشاره به لزوم بازنگری در دروس و محیط‌های آموزشی مدارس به خصوص سرویس‌های بهداشتی گفت: متأسفانه 90 درصد بزهکاران خیابانی کشور دانش‌آموزان اخراجی آموزش و پرورش هستند.

 به گزارش خبرنگار بهداشت و درمان فارس، غلامعلی افروز صبح امروز در نخستین سمینار مدرسه و کودک با نیازهای ویژه در دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی اظهار داشت: متأسفانه 90 درصد بزهکاران خیابانی کشور دانش‌آموزان اخراجی آموزش و پرورش هستند که در این زمینه باید بازنگری اساسی در دروس سخت و محیط‌های آموزشی صورت پذیرد.

 وی افزود: قبل از انقلاب در زمینه روانشناسی کودک فقط یک دوره یکساله وجود داشت ولی خوشبختانه پس از انقلاب مقاطع لیسانس، فوق‌لیسانس و دکترای روانشناسی کودکان استثنایی راه‌اندازی شد.

 افروز بیان داشت: یک روانشناس کودکان استثنایی باید بتواند مشکلات کودک ناشنوا و نابینا را تشخیص دهد زیرا در کشورهای پیشرفته مانند آمریکا و کانادا استادان و متخصصان کودکان استثنایی از مهمترین ارکان آن جامعه به حساب می‌آیند.

 رئیس دانشکده روانشناسی دانشگاه علوم پزشکی تهران ادامه داد: در کشور ما تعداد کودکانی که خدمات مورد نیاز کودکان استثنایی را دریافت می‌کنند، 10 تا 15 درصد است ولی در کشورهایی مانند سوئد 37 درصد است و این به معنای آن نیست که تعداد کودکان استثنایی سوئد از ایران بیشتر است و معنای آن این است که آنان آموزش‌های تربیتی را بر طبق نیازهای هر فرد ارائه می‌دهند.

 افروز تصریح کرد: مثلاً وقتی دانش‌آموزان به مدارس می‌روند شاهد هستیم هر دانش‌آموزی شاید یک مشکلی مانند لکنت زبان، پلک زدن چشم، بی‌قراری یا حتی (صرع) داشته باشد که در این کشورها مطابق هر فرد به آن آموزش و ارائه خدمات می‌شود.

 کلاس‌های دانش‌آموزان نیز باید کمتر از 15 نفر

 وی بیان داشت: کلاس‌های دانش‌آموزان نیز باید کمتر از 15 نفر باشد و معلم این کلاس‌ها نیز باید متخصص کودکان استثنایی باشد که در حال حاضر باید به این موارد در مدارس کشور ما بیشتر توجه شود.

 افروز با اشاره به نیاز آگاهی وزیر آموزش و پرورش، و مدیران این وزارتخانه به مباحث مختلف چگونگی ارائه آموزش‌های مناسب به دانش‌آموزان به خصوص کودکان استثنایی افزود: وزیر آموزش و پرورش مدیر مدیران آموزش و پرورش به حساب می‌آید و نباید فقط یک فرد سیاسی به حساب آید.

 وی اظهار داشت: دانش‌آموزان از سنین 6 تا 18 سال نیاز دارند تا در نظام تعلیم و تربیت حضور داشته باشند و این شعار یونسکو است ولی ما مشاهده می‌کنیم امروز برخی دختران 14 ساله کشورمان به جای آنکه در مدرسه حضور داشته باشند در دیگر جاها مشغول قالیبافی هستند و در مدرسه حضور ندارند.

 افروز گفت: حتی دختری که زیر سن 18 سال عقد و ازدواج می‌کند باید مشاوران مدارس پیگیر امور این دانش‌آموز باشند که امروز این طور نیست.

 35درصد نوجوانان به جای مدرسه در خیابان‌ها پرسه می‌زنند

 وی ادامه داد: در کشورهای پیشرفته 98 درصد نوجوانان در مدارس حضور دارند ولی این آمار متأسفانه در کشور ما 64 درصد است یعنی 35 درصد نوجوانان ما به جای مدرسه در خیابان‌ها پرسه می‌زنند و از جمله بزهکاران خیابانی به حساب می‌آیند که قالب آنان در نهایت در کانون‌های اصلاح و تربیت حضور پیدا می‌کنند.

 اصلاح دروس سخت و محیط‌های آموزشی مدارس

 افروز با اشاره به اینکه آموزش و پرورش باید چنان اقدام کند که از 100 درصد دانش‌آموزان حداقل 98 درصد آنان در مدرسه حضور داشته باشند و این زمانی محقق می‌شود که فرآیند دروس و محیط‌های آموزشی مدارس اصلاح شود.

 وی با اشاره به تعیین ضریب هوشی زیر 85 درصد دانش‌آموزان در دنیا گفت: این در حالی است که برای دانش آموزان ضریب هوشی «مرزی» یعنی بین 70 تا 85 درصد باید تمهیدات لازم  برای فراگیری درسی ارائه شود تا این دانش‌آموزان دچار وامندگی از تحصیل نشوند که متأسفانه امروز مشاهده می‌کنیم که 90 درصد بزهکاران خیابانی کشور دانش‌آموزان اخراجی آموزش و پرورش هستند.

 افروز تصریح کرد: وقتی این دانش‌آموزان از مدارس اخراج می‌شوند به کیف قاپی و دزدی رو می‌آورند و در نتیجه آنها را به کانون‌های اصلاح وتربیت منتقل می‌کنند.

 وی با توصیه به وزیر آموزش و پرورش، معاونان، مدیران کل و اعضای کمیسیون آموزش مجلس شورای اسلامی گفت: آنان باید بیاموزند و بدانند که با توجه به ظرفیت هوشی کودکان و نوجوانان یک تناسب ملایمی در دروس ایجاد کنند تا دانش‌آموز پس از دبستان وقتی وارد راهنمایی می‌شود با دروس سخت مواجه نشود که متاسفانه امروز این مسئله وجود دارد.

 افروز با بیان اینکه «من نمی‌دانم چرا افراد این مسائل را نمی‌دانند»، گفت: کتاب‌های درسی باید به صورتی طراحی شود که دانش‌آموز در نظام مدرسه باقی بماند و ما همه در اخراج دانش‌آموزان از مدارس مسئول هستیم و باید سعی شود کودکی که ضریب هوشی 70 دارد بتواند تا پایان نظام آموزشی در مدرسه باقی بماند ولی امروز مشاهده می‌کنیم که دانش‌آموزان با دروس سخت در راهنمایی مواجه شده و از نظام آموزش اخراج می‌شود.

 افروز با بیان اینکه باید به یک رابطه منطقی در زمینه ضریب هوشی و دشواری دروس برای دانش‌آموزان توسط آموزش و پرورش تعیین شود و بازنگری‌های لازم صورت پذیرد، گفت: آمریکایی‌ها با میلیون‌ها دلار هزینه تحقیقات امروز ضریب هوشی کودکان خود را در حدود 70 درصد حساب می‌کنند و بر اساس کارآیی هوش آنان دروس درسی را طراحی می‌کنند.

 وی ادامه داد: مسلماً دانش‌آموز به خصوص دانش‌آموزان استثنایی نیازهای ویژه خاصی دارند ولی امروز مشاهده می‌کنیم که در مدارس یک لیسانسیه جغرافیا به این کودکان درس می‌دهد و این در حالی است که باید حداقل مدارک این معلمان فوق‌لیسانس به‌خصوص در رشته‌های روانشناسی کودکان استثنایی باشد تا دروس را بر اساس برنامه‌های خانواده محور ارائه دهند.

 افروز بیان داشت: مسئولان آموزش و پرورش از وزیر، معاونان و شورای آموزش و پرورش باید همگی از این نیازها اطلاع پیدا کنند تا متناسب با نیازهای کودکان استثنایی دروس و وضعیت مدارس را اصلاح کنند.

 هر 25 دانش‌آموز یک سرویس بهداشتی و آبخوری

 وی با انتقاد از وضعیت کنونی سرویس‌های بهداشتی در مدارس گفت: بر اساس آمار یونسکو باید برای هر 25 دانش‌آموز یک سرویس بهداشتی و آبخوری وجود داشته باشد به خصوص اینکه در کشور ما سن بلوغ جنسی بسیار کاهش پیدا کرده است.

 افروز ادامه داد: این در حالی است که 10 تا 15 درصد پسران و 30 درصد دختران در مدرسه بلوغ جنسی را تجربه می‌کنند و این به معنای آن است که دانش‌آموزان قبل از رسیدن به بلوغ و سن شناسنامه‌ای به سن روانی بلوغ جنسی می‌رسند و پسران نیز بین 10 تا 11 سالگی بلوغ جنسی را تجربه می‌کنند.

 افروز خاطرنشان کرد: با توجه به مسائل کنونی بازنگری در دروس و فضای محیطی دانش‌آموزان الزامی است و دخترانی باید از بهداشت روانی بیشتری در مدارس برخوردار شوند تا آرامش بیشتری کسب کنند و این مسئله مسلماً در کودکان استثنایی بیشتر است.

  وی گفت: باید معلمان و مسئولان آموزش و پرورش در این گونه مسائل به خصوص برای کاهش فشار روانی دانش‌آموزان وضعیت سرویس‌های بهداشتی را اصلاح کنند.

http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13910802000360