حدود دوسالی که در منزلی که هم اکنون در آن ساکن هستیم می گذرد . دوست کوچکی دارم به نام عسل . در واقع این عسل خانم همسایه واحد کناری منزل ما هست که با هر بار ورود و خروج ما از منزل درب منزلشان را باز میکند و احوالپرسی میکند . پنج ساله است با موهای حنایی و  چشم های قهوه ای و بسیار شیرین زبان .

دوستی خیلی خوبی بین من و عسل است آنقدر که اگر یک روز نبینمش  دلم براش تنگ میشه . یک روز که از سرکار برگشتم آمد جلوی در و احوالپرسی کرد و پرسید :

خاله کجا بودی ؟ گفتم : سرکار بودم .

گفت "خاله تو چه کاره هستی ؟

گفتم :عسل جان من مددکار اجتماعی هستم

همانطور که بهم نگاه میکرد گفت یعنی چایی به مردم میدی ؟!!!!!!!!!

بغلش کردم و بوسیدمش گفتم عسل جان کار من کمک به مردم است مردمی که نیاز به کمک دارند و برایش توضیح دادم .